کلمه جو
صفحه اصلی

emit


معنی : خارج کردن، بیرون دادن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشر کردن
معانی دیگر : (به بیرون فرستادن یا ریختن) برون فرست کردن، گسیلیدن، صادر کردن، دفع کردن، گسیلش کردن، (بیرون) دادن، ساطع کردن، (در اثر تابشگری یا گرما و غیره) الکترون فشانی کردن، موج فشانی کردن، (رادیو) آواپراکنی کردن، (موج رادیویی) فرستادن، پخش کردن (transmit هم می گویند)، (اسکناس و اوراق قرضه و غیره) منتشر کردن، به جریان انداختن، ساتع کردن

انگلیسی به فارسی

بیرون دادن، خارج کردن، بیرون ریختن، انتشار نور منتشرکردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emits, emitting, emitted
مشتقات: emitter (n.)
(1) تعریف: to send out or discharge.
مترادف: discharge, emanate, expel, issue
متضاد: absorb
مشابه: evolve, exhaust, exude, fume, ooze, radiate, release, send, shed, vent

- a bus that emits fumes
[ترجمه ترگمان] یه اتوبوس که بخار تولید میکنه
[ترجمه گوگل] یک اتوبوس که بخار می دهد

(2) تعریف: to issue formally or officially, as a decree or currency.
مشابه: issue, publish

(3) تعریف: to give voice to.
مترادف: utter
مشابه: vocalize, voice

- He emitted a short laugh.
[ترجمه ترگمان] خنده کوتاهی کرد
[ترجمه گوگل] او خنده کوتاهی را منتشر کرد

• send out, discharge, give off; express
if something emits heat, light, or a smell, it sends it out by means of a physical or chemical process.
to emit a sound or noise means to produce it so that other people can hear it.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] صدور
[ریاضیات] تخلیه کردن، منتقل کردن، ساطع کردن

مترادف و متضاد

خارج کردن (فعل)
discharge, dismiss, expel, bring out, send out, drive out, evict, emit

بیرون دادن (فعل)
throw off, ooze, give out, vent, emit, fling, evolve, give off, exhale, exsert

بیرون ریختن (فعل)
void, vent, jet, emit, outpour

انتشار نور منتشر کردن (فعل)
emit

diffuse, discharge


Synonyms: afford, beam, belch, breathe, cast out, disembogue, drip, eject, emanate, erupt, evacuate, excrete,exhale, expectorate, expel, expend, expire,extrude, exude, give off, give out, give vent to, gush, issue, jet, let off, loose, ooze, pass, perspire, pour, pronounce, purge, radiate, reek, secrete, send forth, send out, shed, shoot, speak, spew, spill, spit, squirt, throw out, transmit, utter, vent, voice, void, vomit, yield


Antonyms: conceal, contain, refrain, repress, suppress, withhold


جملات نمونه

1. geysers emit water
آبفشان ها آب می جهانند.

2. The metal container began to emit a clicking sound.
[ترجمه ترگمان]محفظه فلزی شروع به انتشار صدای کلیک کرده بود
[ترجمه گوگل]ظرف فلزی شروع به صدای کلیک کرد

3. It is unlawful for factories to emit black smoke into the air.
[ترجمه shahab] پخش کردن دود سیاه در هوا، برای کارخانه ها غیر قانونی می باشد
[ترجمه ترگمان]برای کارخانه ها غیر قانونی است که دود سیاه خود را در هوا منتشر کنند
[ترجمه گوگل]کارخانه ها سیگاری سیاه را در هوا پخش می کنند

4. She was heard to emit a cry of horror.
[ترجمه ترگمان]صدای فریادی از وحشت به گوش رسید
[ترجمه گوگل]او شنیده می شود که یک فریاد از وحشت را منتشر کند

5. Some species send out signals almost continuously, others emit short bursts.
[ترجمه ترگمان]برخی گونه ها سیگنال ها را تقریبا به طور مداوم ارسال می کنند و برخی دیگر bursts کوتاه را منتشر می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از گونه ها تقریبا به طور مداوم سیگنال ها را ارسال می کنند، بعضی دیگر باعث انفجار کوتاه می شوند

6. Are black smokers hot enough to emit light visible to the shrimp?
[ترجمه ترگمان]آیا افراد سیگاری به اندازه کافی داغ هستند که بتوانند نور را به میگو روشن کنند؟
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن سیگاری به اندازه کافی داغ است که نور را برای میگو قابل رؤیت کند؟

7. These emit a piercing shriek when pressed.
[ترجمه ترگمان]در همین موقع صدای فریاد تیز و گوش خراش به گوش رسید
[ترجمه گوگل]این ها وقتی فشرده می شوند، صدایی می شکند

8. These emit two distinct sounds, depending on which end one blows into.
[ترجمه ترگمان]این صداها دو صدای مجزا و بسته به اینکه کدام یک به آن ها ضربه می زند، منتشر می کنند
[ترجمه گوگل]اینها دو صدای مجزا را منتشر می کنند، بسته به اینکه کدام یک از آنها ضربه می زند

9. The Clown Loach are continually fighting; they emit a clicking sound which I know is territorial.
[ترجمه ترگمان]دلقک سیرک مدام در حال جنگ هستند و یک صدای کلیک را از خود متشعشع می کنند که من از آن آگاه هستم
[ترجمه گوگل]Clown Loach به طور مداوم مبارزه می کنند؛ آنها یک صدای کلیک می کنند که من میدانم ارضی است

10. The country's 2 5 million cars emit 20 percent of total carbon dioxide emissions.
[ترجمه ترگمان]۲ میلیون خودرو در این کشور، ۲۰ درصد از کل گازهای کربن دی اکسید را منتشر می کنند
[ترجمه گوگل]2/5 میلیون خودرو در این کشور 20 درصد کل انتشار دی اکسید کربن را تولید می کند

11. Some people emit negative fumes, while others vibrate positive energy. Stay close to the positive ones; otherwise you will be smoked to death. RVM
[ترجمه ترگمان]برخی افراد دود منفی خود را منتشر می کنند در حالی که برخی دیگر انرژی مثبت دارند نزدیک به عزیزان خود باشید؛ در غیر این صورت برای مرگ سیگار خواهید کشید rvm
[ترجمه گوگل]بعضی افراد گازهای منفذی تولید می کنند، در حالی که دیگران انرژی مثبت را لرزاندند نزدیک به آنهایی که مثبت هستند بمانید در غیر این صورت شما به مرگ دودی خواهید کشید RVM

12. When minerals such as quartz are heated, they emit light.
[ترجمه ترگمان]وقتی مواد معدنی مانند کوارتز گرم می شوند نور ساطع می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که مواد معدنی مانند کوارتز گرم می شوند، نور را منتشر می کنند

13. Suppose he were to emit a flash of light from a torch.
[ترجمه ترگمان]فرض کنیم که نوری از مشعل ساطع کند
[ترجمه گوگل]فرض کنید او یک فلاش نور از یک مشعل را منتشر کرد

14. A neurone will emit impulses at a rate of from zero up to several hundred per second.
[ترجمه ترگمان]یک neurone، ایمپالس ها را به سرعت از صفر تا چند صد در ثانیه منتشر می کند
[ترجمه گوگل]یک نورون موجی از سرعت صفر تا چند صد در ثانیه را منتشر می کند

15. The lamps emit ultra-violet radiation which has powerful cancer-causing abilities, according to a small pilot study on its effects on mice.
[ترجمه ترگمان]با توجه به مطالعه آزمایشی کوچکی که بر روی اثرات آن بر روی موش ها دارد، چراغ ها تابش فرابنفش را منتشر می کنند که باعث ایجاد توانایی های بالقوه سرطان می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس یک مطالعه خشونت آمیز در مورد اثرات آن بر روی موش، این لامپ ها از اشعه ماوراء بنفش که دارای توانایی های قدرتمند سرطان هستند، منتشر می کنند

A fire emitting heat and smoke.

آتشی که گرما و دود می‌دهد.


Geysers emit water.

آب‌فشان‌ها آب می‌جهانند.


Gamma rays may continue to be emitted for years.

ممکن است برون‌فشانی اشعه‌ی گاما تا چندین سال دیگر ادامه داشته باشد.


پیشنهاد کاربران

ساطع کردن

Emitting light
نور افشانی کردن

منتشر کردن

ساطع کردن، منشتر کردن، پخش کردن

تولید میکنه
۲۰meat and dairy firms emit more greenhouse than France
بیست تا شرکتهای گوشت ولبنیاتی فرانسه گاز گلخونه آیی تولید میکنن

emit ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: گسیلیدن
تعریف: انتشار انرژی امواج الکترومغناطیسی|||متـ . گسیل کردن


کلمات دیگر: