کلمه جو
صفحه اصلی

feckless


معنی : سست، بی اثر
معانی دیگر : کم توان، ضعیف، بی خاصیت

انگلیسی به فارسی

بی‌اثر، سست


بیخوابی، سست، بی اثر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: fecklessly (adv.), fecklessness (n.)
(1) تعریف: weak or incompetent; ineffective.
متضاد: effective, efficient
مشابه: feeble

- His feckless efforts at appeasing her only served to anger her more.
[ترجمه ترگمان] تلاش ضعیف او برای آرام کردن او فقط باعث عصبانیت او می شد
[ترجمه گوگل] تلاش نابخشودنی او در تسخیر او تنها باعث خشم او شد

(2) تعریف: worthless or irresponsible.
متضاد: responsible

- That silly girl has gotten herself involved with some feckless youth.
[ترجمه آتوسا] آن دختر احمق خودش را گرفتار تعدادی جوان بی خاصیت کرده است.
[ترجمه ترگمان] این دختر احمق خودش را با بعضی از جوانی اش درگیر کرده
[ترجمه گوگل] این دختر احمقانه خود را درگیر با برخی از جوانان بیخوابی کرده است

• feeble, weak; apathetic, indifferent; ineffective
a feckless person lacks strength of character, and cannot run their life properly; a literary word.

مترادف و متضاد

سست (صفت)
doddered, effeminate, flaggy, weak, feeble, torpid, asthenic, loose, frail, flimsy, slack, atonic, slow, insecure, sleazy, floppy, lax, idle, lazy, indolent, slothful, groggy, remiss, washy, wishy-washy, inactive, slumberous, slumbery, feckless, flabby, flaccid, languid, slumbrous, lethargic, shaky, rickety, rattletrap, wonky, supine, tottery

بی اثر (صفت)
ineffective, ineffectual, futile, indifferent, trackless, inefficacious, inactive, feckless, nugatory, null-and-void, traceless

without purpose


Synonyms: aimless, carefree, careless, feeble, fustian, futile, good-for-nothing, hopeless, incautious, incompetent, ineffective, ineffectual, irresponsible, meaningless, reckless, shiftless, uncareful, useless, weak, wild, worthless


Antonyms: competent, effective, effectual, efficient, purposeful, responsible, strong, useful


جملات نمونه

1. He regarded the young man as feckless and irresponsible.
[ترجمه ترگمان]او مرد جوان را از feckless و بی مسئولیت می دانست
[ترجمه گوگل]او مرد جوان را به عنوان بی ملاحظه و بی مسئولیتی در نظر گرفت

2. Her husband was a charming, but lazy and feckless man.
[ترجمه ترگمان]شوهرش مرد جذابی بود اما تنبل و feckless بود
[ترجمه گوگل]شوهرش یک مرد جذاب، اما تنبل و بی معرفت بود

3. He was portrayed as a feckless drunk.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مست ضعیف و ضعیف به تصویر کشیده شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مست بنفش به تصویر کشیده شد

4. Doubtless, some are feckless individuals who could do better but simply don't trouble.
[ترجمه ترگمان]بدون شک برخی افراد ضعیف و ضعیف هستند که می توانند بهتر عمل کنند اما به سادگی دچار مشکل نشوند
[ترجمه گوگل]بدون تردید، برخی افراد بی عیب و نقص هستند که می توانند بهتر عمل کنند، اما به سادگی مشکل ساز نیستند

5. Glasser still stands in awe of this formidable, feckless man.
[ترجمه ترگمان]Glasser هنوز در برابر این مرد مدهش و بی اثر ایستادگی می کند
[ترجمه گوگل]Glasser هنوز هم در معرض این مرد وحشی بی نظیر ایستاده است

6. She's matched with a somewhat feckless husband and has the sole responsibility for a large family.
[ترجمه ترگمان]او با همسر کمی ضعیف و ضعیف همخوانی دارد و تنها مسیولیت یک خانواده بزرگ را دارد
[ترجمه گوگل]او با یک شوهر ناخوشایند همخوانی دارد و تنها مسئولیت بزرگ خانواده است

7. Italian prime minister Silvio Berlusconi was "feckless, vain, and ineffective as a modern European leader", according to Elizabeth Dibble, US charge d'affaires in Rome.
[ترجمه ترگمان]به گفته الیزابت dibble، کاردار آمریکا در رم، نخست وزیر ایتالیا سیلویو برلوسکونی \"ضعیف، خودپسند، و بی اثر\" بود
[ترجمه گوگل]بر اساس الیزابت دیبل، سفیر ایالات متحده در رم، نخست وزیر ایتالیا، سیلویو برلوسکونی، 'بی نظیر، بیهوده و بی اثر به عنوان یک رهبر اروپایی مدرن بود'

8. Despite Republican attempts to paint them as feckless or job-shy, they are usually anything but.
[ترجمه ترگمان]علی رغم تلاش های جمهوریخواهان برای کشیدن آن ها به عنوان ضعیف و یا خجالتی، معمولا چیزی جز این وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه جمهوریخواه تلاش می کند آنها را به عنوان بی مایه یا کار خجالت آور نقاشی کند، آنها معمولا چیزی ندارند

9. FROM feckless fathers and teenaged mothers to so-called feral kids, the media seems to take a voyeuristic pleasure in documenting the lives of the "underclass".
[ترجمه ترگمان]از پدران ضعیف و مادران نوجوان تا به اصطلاح کودکان وحشی، رسانه ها به نظر می رسد که لذت بردن از زندگی \"طبقه پایین\" لذت می برند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رسانه ها از پدران بیخوابی و مادران نوجوان به کودکان به اصطلاح بچه های ناشناخته، لذت فضایی را در مستند سازی زندگی 'زیرکلاس' برسانند

10. The feckless Yukio Hatoyama, who stepped down on June 2 nd a grand total of 259 days.
[ترجمه ترگمان]The هاتویاما، که در ۲ ژوئن در مجموع ۲۵۹ روز کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]یوکیو هاتویام، بیخوابی که در روز 2 ژوئن به پایان رسید و کل 259 روز را سپری کرد

11. German banks lent hand over fist to feckless foreign borrowers.
[ترجمه ترگمان]بانک های آلمانی مشت خود را به وام گیرندگان خارجی ضعیف دادند
[ترجمه گوگل]بانک های آلمان به منزله یارانه نقدی به وام گیرندگان خارجی پرداختند

12. The norms of domestic life it set forth drew a clear ideological boundary between rational members of society and the feckless.
[ترجمه ترگمان]قواعد زندگی خانوادگی یک مرز ایدئولوژیک روشن بین اعضای منطقی جامعه و ضعیف را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]هنجارهای زندگی درونی آن، مرزهای ایدئولوژیک روشن بین اعضای عقلایی جامعه و بی عدالتی را به وجود آوردند

13. I attempted to explain the semiotics of George of the Jungle, feckless would-be Tarzan, for ever crashing into the nearest tree.
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم به semiotics جرج از جنگل، که چون همیشه در نزدیک ترین درخت برخورد کرده بود، توضیح دهم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم به توضیح نشانه شناسی جورج جنگل، بی تردید تارزان، برای همیشه سقوط به نزدیکترین درخت

14. The spending may have been great but it was not being devoted to thousands upon thousands of undeserving and feckless claimants.
[ترجمه ترگمان]مخارج ممکن است عالی بوده باشد، اما به هزاران نفر از کسانی که استحقاقش را دارند و feckless ضعیف و ضعیف اختصاص داده شده است، اختصاص ندارد
[ترجمه گوگل]هزینه ها ممکن است بزرگ بوده اند، اما به هزاران نفر از متقاضیان نامطلوب و بی معنا اختصاص داده نشده است

پیشنهاد کاربران

بی اراده، سست عنصر

بی کفایت، بی فایده


کلمات دیگر: