کلمه جو
صفحه اصلی

emetic


معنی : قی اور، داروی استفراغ اور
معانی دیگر : (پزشکی - داروسازی) قی آور، وم آور، تهوغ انگیز، هراش آور، داروی استفراه اور

انگلیسی به فارسی

قی‌آور، داروی استفراغ‌آور


جراحی زیبایی، قی اور، داروی استفراغ اور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing vomiting.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance, often a medicine, that induces vomiting.

• drug that causes vomiting
of or related to something which causes vomiting
an emetic is something that is given to someone to swallow, in order to make them vomit; a medical term.
something that is emetic makes you vomit; a medical term.

مترادف و متضاد

قی اور (صفت)
emetic

داروی استفراغ اور (صفت)
emetic

جملات نمونه

1. to induce vomiting with an emetic
با داروی تهوع آور ایجاد استفراغ کردن

2. He was given an emetic after eating poisonous berries.
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن تمشک سمی به آن دوای ضد تهوع داده شد
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن توت های سمی، یک مکمل غذایی به او داده شد

3. The child was given an emetic after he had swallowed some poisonous berries.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که یک دانه توت سمی فرو داد، بچه به آن دوای ضد استفراغ داده شد
[ترجمه گوگل]پس از خوردن بعضی انواع توت های سمی، کودک پس از خوردن غذا به او کمک کرد

4. The usual treatment was bullying, tricks, emetics and evil-smelling fumigation with filthy things.
[ترجمه ترگمان]درمان معمول، bullying، tricks، داروی emetics و بوی بد دررفته بود
[ترجمه گوگل]درمان معمول این بود که قلدری، کلاهبرداری، عطر و بوی بد بو با چیزهای کثیف

5. There is plentiful evidence of the emetic of the climbing!
[ترجمه ترگمان]مدرک فراوان از داروی emetic این بالا رفتن وجود دارد!
[ترجمه گوگل]شواهد فراوانی در رابطه با صعود کوهنوردی وجود دارد!

6. But in general have a more scientific method emetic.
[ترجمه ترگمان]اما به طور کلی روش more تجویز می شود
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی روش علمی بیشتری دارند

7. He was given an emetic ( medicine ) after eating poisonous berries.
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن میوه های سمی، دوای emetic به او دادند
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن توت های سمی، یک مکمل (دارو) داده شد

8. Antidote for overdose application: emetic, cathartic, alkalescent foods and beverages.
[ترجمه ترگمان]داروی Antidote برای مصرف بیش از حد: emetic، cathartic، غذاها و نوشیدنی ها
[ترجمه گوگل]پادزهر برای تجویز بیش از حد داروها: غذاها و نوشیدنی های جلبک دریایی، کاتارتیک، alkalescent

9. He was given emetic ( medicine ) after eating poisonous berries.
[ترجمه ترگمان]پس از خوردن میوه های سمی، داروی emetic (دارو)به او دادند
[ترجمه گوگل]او پس از خوردن توت های سمی، داروهای جسمی داده شد

10. In the name of Freudian nurture theories, gays were once treated with aversion therapy-electric shocks and emetics accompanied by homoerotic images.
[ترجمه ترگمان]در نام نظریات پرورش فروید، همجنس گرایان زمانی با therapy درمانی - شوک الکتریکی و emetics همراه با تصاویر homoerotic درمان می شدند
[ترجمه گوگل]به نام نظریه های پرورش فریادیان، همجنسگرا بعدها با شوک الکتریکی درمانی و عوارض همراه با تصاویر هوکرت درمان شدند

11. No, M' lud, we hold that it would have an emetic, not a mimetic, effect on any reader.
[ترجمه ترگمان]نه، مسی و lud، ما می دانیم که این دوای emetic have، نه a، بلکه تاثیری بر هر خواننده دارد
[ترجمه گوگل]نه، ما معتقدیم که آن را به هر خواننده تاثیر می بخشد، نه یک اثر معکوس

12. Non - use of water has been used like manure and emetic rescue success story.
[ترجمه ترگمان]از آب نیز مانند خمیر دندان و emetic برای رهایی از موفقیت استفاده شده است
[ترجمه گوگل]استفاده غیر مجاز از آب به عنوان کود حیوانی و داستان موفقیت آمیز نجات استفاده شده است

13. A bitter-tasting crystalline alkaloid, C29H40N2O derived from ipecac root and used in the treatment of amebiasis and as an emetic.
[ترجمه ترگمان]A با مزه تلخ از ریشه ipecac مشتق می شود و در درمان amebiasis و به عنوان یک emetic استفاده می شود
[ترجمه گوگل]آلکالوئید کریستالی تلخ، C29H40N2O مشتق شده از ریشه ipecac و در درمان آمبیباس و به عنوان یک مکمل غذایی استفاده می شود

14. And it has been viewed that the arc region from area postrema, nucleus of solitary tract to ventrolateral reticular structure is the main emetic region.
[ترجمه ترگمان]همچنین مشاهده شده است که ناحیه قوسی از ناحیه postrema، هسته of solitary به ventrolateral reticular، منطقه emetic اصلی است
[ترجمه گوگل]و مشاهده شده است که منطقه قوس از ناحیه postrema، هسته سلول انفرادی به ساختار reticular ventrolateral، منطقه اصلی تسکین است

پیشنهاد کاربران

emetic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: استفراغ آور
تعریف: عاملی که سبب استفراغ شود


کلمات دیگر: