کلمه جو
صفحه اصلی

fawn


معنی : رشا، گوزن، اهوبره، حنایی، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
معانی دیگر : چاپلوسی کردن، بادمجان دور قاب چیدن، مداهنه کردن، پلواس کردن، دست بوسی کردن، کرسیدن، (در مورد سگ) دم تکان دادن و لیسیدن، (به نشانه شادی یا علاقه) دم جنباندن، بچه آهو (کمتر از یک ساله)، بچه گوزن، (رنگ) قهوه ای مایل به زرد، بچه زاییدن اهویاگوزن

انگلیسی به فارسی

آهوبره، رشا، گوزن، حنایی، بچه زاییدن (آهو یا گوزن)، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن


حنایی، رشا، گوزن، اهوبره، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a young deer, esp. a suckling.

- A white-spotted fawn lay close to its mother.
[ترجمه ترگمان] یک گوزن سفید خالدار نزدیک مادرش دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل] یک لکه سفید سفیده در نزدیکی مادرش قرار دارد

(2) تعریف: a pale brown color with yellowish, grayish, or pink tones.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: fawns, fawning, fawned
مشتقات: fawningly (adv.), fawner (n.), fawningness (n.)
(1) تعریف: to seek attention or favor by flattery or servility.
مشابه: grovel

(2) تعریف: to display affection in the manner of a dog.

• baby deer; soft light brown color
lavish affection upon; flatter, act in a servile manner in order to gain favor
pale yellowish-brown
something that is fawn is pale yellowish-brown.
a fawn is a very young deer.
if people fawn on powerful or rich people, they flatter them to get something for themselves; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

رشا (اسم)
fawn

گوزن (اسم)
stag, fawn

اهوبره (اسم)
fawn

حنایی (صفت)
fawn, foxy

بچه زاییدن (فعل)
light, kit, fawn

اظهار دوستی کردن (فعل)
fawn

تملق گفتن (فعل)
flatter, fawn, sweet-talk

baby deer


Synonyms: baby buck, baby doe, yearling


ingratiate oneself to; serve


Synonyms: abase, apple-polish, be at beck and call, be obsequious, be servile, blandish, bow, brownnose, buddy up, butter up, cajole, cater to, cave in to, cotton, court, cower, crawl, creep, cringe, crouch, curry favor, debase, defer, fall all over, fall on one’s knees, flatter, grovel, honey up, invite, jolly, kneel, kowtow, lay it on, lick boots, make up to, massage, oil, pander, pay court, play up to, scrape, slaver, snow, stoop, stroke, submit, toady, truckle, woo, yield


Antonyms: ignore


جملات نمونه

1. The fawn ran to the top of the ridge.
[ترجمه ترگمان]گوزن به بالای ستیغ تپه دوید
[ترجمه گوگل]این خروس به بالای رگه فرار کرد

2. You must guard against those who fawn upon you and bow obsequiously before you!
[ترجمه ترگمان]شما باید در مقابل کسانی که به شما fawn و در مقابل شما تعظیم می کنند محافظت کنید!
[ترجمه گوگل]شما باید در برابر کسانی که بر شما غبطه می خورند محافظت کنید و قبل از شما تعظیم کنید!

3. I refused to fawn over her or flatter her.
[ترجمه ترگمان]من از این که به او fawn یا تملق بگویم خودداری کردم
[ترجمه گوگل]من از او خوشم نیامد

4. A small brown fawn hopped across the trail in front of them.
[ترجمه ترگمان]یک گوزن کوچک قهوه ای رنگی از جلوی آن ها رد شد
[ترجمه گوگل]یک قهوه ای کوچک قدم زده در طول مسیر در مقابل آنها

5. I hate waiters who fawn over you.
[ترجمه ترگمان]از پیشخدمت ها متنفرم که به تو fawn
[ترجمه گوگل]من از پیشخدمت هایی که بر شما غلبه می کنند بیزارم

6. People fawn over you when you're famous.
[ترجمه ترگمان]وقتی مشهور شدی مردم از تو خوششون میاد
[ترجمه گوگل]وقتی که شما مشهور هستید، مردم شما را می بینند

7. There was something familiar about him, his fawn raincoat, his thinness, the way he moved.
[ترجمه ترگمان]چیزی آشنا در او بود، بارانی با بارانی، لاغری او، طرز حرکت او
[ترجمه گوگل]چیزی درباره او، او، باران زده او، لایحه اش، نحوه حرکت او، چیزی بود

8. I had borrowed one of Norris's big paramilitary-style fawn shirts to wear as a jacket over my anti Poll Tax T-shirt.
[ترجمه ترگمان]من یکی از پیراهن های بلند paramilitary خانم نوریس را قرض گرفته بودم که به عنوان ژاکت بر روی تی شرت anti my استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من یکی از پیراهن های شبه نظامی شبه نظامی نوریس را گرفتم که به عنوان یک ژاکت بر روی تی شرت مالی ضد پولی من پوشیده بود

9. A fawn jacket over the top.
[ترجمه ترگمان] یه ژاکت مردانه بیشتر از بالا
[ترجمه گوگل]یک کت چرمی در بالا

10. Matt black with tiny fawn flecks, they are just under a centimetre long.
[ترجمه ترگمان]مت سیاه شده بود و رگه های قرمز رنگی در آن دیده می شد
[ترجمه گوگل]مات سیاه و سفید با ریزه های کوچک ریز، آنها فقط کمی سانتیمتر طول دارند

11. She wore a fawn mackintosh and a scarf patterned with neat flowers.
[ترجمه ترگمان]یک بارانی به تن داشت و یک شال گردن زیبا با گل های مرتب پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک مگنیتس خاردار و یک روسری با گلهای شسته و ریزه دار داشت

12. With just a few honourable exceptions, congressmen fawn over him whenever he comes to town.
[ترجمه ترگمان]با کمی استثنا، اعضای کنگره، هر وقت که به شهر می آیند، fawn را به او می دهند
[ترجمه گوگل]فقط با چند استثناء محترم، کنگره زمانی که او به شهر می آید، از او فرار می کند

13. The Salomon salesmen fawn over the thrift men.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان دوره گرد به مردان thrift تملق می گفتند
[ترجمه گوگل]فروشندگان سالومون در مورد مردان ثروتمند

14. A fawn behind the tree looked at us curiously.
[ترجمه ترگمان]یک گوزن پشت درخت با کنجکاوی به ما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]یک علف در پشت درخت به کنجکاوی نگاه کرد

15. He is upright and would never fawn on his boss deliberately.
[ترجمه ترگمان]راست است و هرگز از روی عمد به رئیسش شلیک نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او راست می باشد و هرگز به طور عمدی بر سر رئیس او نخواهد ماند

Courtiers who fawned on him.

درباریانی که از او چاپلوسی می‌کردند.


پیشنهاد کاربران

بچه آهو با چشمان سیاه زیبا


کلمات دیگر: