1. a genial climate
آب و هوای سالم
2. a genial friend
دوست خونگرم و خوش مشرب
3. The headteacher is very genial/has a genial manner.
[ترجمه ترگمان]The بسیار خوش مشرب و خوش مشرب است
[ترجمه گوگل]سرپرست بسیار شفاف است / به شیوه ای شگرف است
4. Bob was always genial and welcoming.
[ترجمه ترگمان]باب همیشه مهربان و صمیمی بود
[ترجمه گوگل]باب همیشه شاد و خوشحال بود
5. He was a warm-hearted friend and genial host.
[ترجمه ترگمان]او دوست صمیمی و صمیمی و صمیمی بود
[ترجمه گوگل]او یک دوست گرامی و میزبان عامیانه بود
6. Our chef was a genial, slightly tubby man.
[ترجمه ترگمان]سر آشپز ما مردی مطبوع و اندکی فربه بود
[ترجمه گوگل]سرآشپز ما یک مرد شاداب و شاداب بود
7. Under the genial exterior lay a considerable vanity, and a desire to have his own way.
[ترجمه ترگمان]زیر آن ظاهر مطبوع، غرور زیادی داشت، و میل داشت به راه خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]در خارج از منزل، غرور قابل توجهی وجود دارد و تمایل به راه خود را دارد
8. All that was left of his genial friend lay cold before him on the trestles.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که از دوست صمیمی او باقی مانده بود در مقابل او روی نیمکت نشست
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که از دوست معمولی او باقی مانده بود، پیش از او در مدینه ایستاده بود
9. Mr. Parker is a genial old man.
[ترجمه ترگمان] آقای \"پارکر\" مرد خوبیه
[ترجمه گوگل]آقای پارکر یک مرد سالخورده است
10. Dr Saito has a warm, genial manner.
[ترجمه ترگمان]دکتر \"سایتو\" رفتاری گرم و دوستانه دارد
[ترجمه گوگل]دکتر سیتو یک روش گرم و شیک است
11. He is a resourceful, hard-working, genial man.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم زرنگ و سخت کوش و صمیمی است
[ترجمه گوگل]او مردی باهوش و کارآمد است
12. Alvin met the genial master poet Langston Hughes, who became a lifelong friend and confidant.
[ترجمه ترگمان]الو ین شاعر مهربان و مهربان Langston هیوز را دید که دوست صمیمی و رازدار خود شد
[ترجمه گوگل]آلوین با لنگستون هیوز، شاعر معاصر، ملاقات کرد، که به عنوان یک دوست مؤنث و محرمانه تبدیل شد
13. He cast a genial glance at one of his apprentices.
[ترجمه ترگمان]نگاهی دوستانه به یکی از apprentices انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاه عمیق به یکی از کارآموزانش را به نمایش گذاشت
14. Bates himself was warm and genial, and his cohorts were having such a good time that their faces glowed with pleasure.
[ترجمه ترگمان]بی تز خودش گرم و صمیمی بود و cohorts چنان به هم ریخته بودند که چهره شان از خوشحالی برق می زد
[ترجمه گوگل]خود بیتس گرم و شاداب بود و همتایان او چنین وقت خوبی داشتند که چهره هایشان با خوشحالی درخشیدند
15. Orlando is a genial man.
[ترجمه ترگمان]ارلاندو مرد بسیار مطبوعی است
[ترجمه گوگل]اورلاندو مرد عامی است