کلمه جو
صفحه اصلی

ferity


معنی : وحشیگری، توحش
معانی دیگر : نارامی، نااهلی بودن، وحشی بودن، بی تمدنی، سبعیت

انگلیسی به فارسی

توحش، وحشی‌گری


خوشبختی، توحش، وحشیگری


انگلیسی به انگلیسی

• savagery; ferocity; state of barbarism

مترادف و متضاد

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

توحش (اسم)
ferity, primitivism

جملات نمونه

1. Wolf ferity was gradually recovered its and its inner ferity also came round gradually.
[ترجمه ترگمان]گرگ ferity بتدریج بهبود یافت و ferity درونی آن نیز به تدریج بهبود یافت
[ترجمه گوگل]ثروت گرگ به تدریج بهبود پیدا کرد و ثروت آن نیز به تدریج کاهش یافت

2. But Doctor Warkeup Walkup says the medicine or ferity therapy alone also shows showed good results.
[ترجمه ترگمان]اما دکتر Warkeup walkup می گوید که دارو یا درمان ferity به تنهایی نتایج خوبی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اما دکتر Warkeup Walkup می گوید که دارو یا Ferity Therapy به تنهایی نیز نتایج خوبی را نشان می دهد

3. Research into brain cancer treatment also includes drug ferity therapy.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد سرطان مغز نیز شامل درمان اعتیاد به دارو نیز می شود
[ترجمه گوگل]تحقیق در زمینه درمان سرطان مغز همچنین شامل داروهای ضد بارداری است

4. The onager represents the nomadic tribes, an untamable ferity and passion and the limitless frontiers and dreams where we had galloped before.
[ترجمه ترگمان]onager نمایانگر قبایل چادرنشین، an ferity، شور و اشتیاق، و مرزه ای نامحدود و رویاهایی بود که پیش از آن به آنجا تاخته بودند
[ترجمه گوگل]خادم نشان دهنده قبایل عشایر، شور و شوق و حرص و ولع و مرزهای بی حد و مرز و رویاهای که قبلا ما آن را گشودیم

5. Those male images are full of primal vitality, manhood and ferity beauty, they are the perfect union of force and beauty, and playing some mode meaning to Chinese literature's male image-building.
[ترجمه ترگمان]آن تصاویر مرد پر از سرزندگی اولیه، مردانگی و زیبایی ferity هستند، که عبارتند از اتحاد کامل نیرو و زیبایی، و نواختن برخی معانی حالت برای تصویر مرد ادبیات مرد چینی
[ترجمه گوگل]این تصاویر مردانه پر از خلاقیت ابتدایی، زیبایی مردانگی و زیبایی هستند، آنها اتحاد کامل نیرو و زیبایی هستند، و بازی کردن برخی از حالت ها به معنای تصویر سازی در ادبیات چینی است

6. They say the likely treatment is radiation and kimono ferity chemotherapy .
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که درمان احتمالی، تشعشع و کیمونو ی است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند درمان احتمالی شیمیدرمانی تابش و کیمونو می باشد


کلمات دیگر: