کلمه جو
صفحه اصلی

gemmate


معنی : غنچه دار، جوانه دار
معانی دیگر : (زیست شناسی)، جوانه زدن، تولید ژما کردن، از طریق اندام هم آوری رویشی تولید مثل کردن، ژمادار، جوانه ای

انگلیسی به فارسی

غنچه دار، جوانه دار


دستمال، غنچه دار، جوانه دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having, or reproducing by, gemmae.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gemmates, gemmating, gemmated
• : تعریف: to have or increase by gemmae; bud.

• having buds (botany); reproducing by means of buds (zoology)

مترادف و متضاد

غنچه دار (صفت)
pert, gemmate, gemmiparous

جوانه دار (صفت)
gemmate, gemmiparous


کلمات دیگر: