کلمه جو
صفحه اصلی

generalissimo


معنی : سپهسالار، فرمانده کل، ژنرالیسیم
معانی دیگر : (در برخی از کشورها) سر فرمانده ی کل نیروهای مسلح

انگلیسی به فارسی

فرمانده کل، سپهسالار، ژنرالیسیم


generalissimo، سپهسالار، فرمانده کل، ژنرالیسیم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: generalissimos
• : تعریف: in some countries, a general who commands all the armed forces.

• high-ranking military officer (italian)
a generalissimo is a supreme commander of combined military, naval, and air forces, especially one who wields political as well as military power.

مترادف و متضاد

سپهسالار (اسم)
generalissimo

فرمانده کل (اسم)
generalissimo

ژنرالیسیم (اسم)
generalissimo

جملات نمونه

1. Her resistance to Generalissimo Franco's Nationalists endowed her with legendary status.
[ترجمه ترگمان]مقاومت او در برابر ملی گرایان فرانکو به او جایگاه افسانه ای داده بود
[ترجمه گوگل]مقاومت او در برابر ملی گرایان ژنرالیسیمو فرانکو او را با وضعیت افسانهای به او تحمیل کرد

2. That emergency was now on them and the generalissimo, himself, flew to Manchuria.
[ترجمه ترگمان]آن وضعیت اضطراری حالا روی آن ها بود و the، خود او به منچوری پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]این اورژانس در حال حاضر بر روی آنها بود و Generalissimo خود را، به منچوری ریخت

3. But Kao got no satisfaction from the generalissimo either.
[ترجمه ترگمان]اما از the هم رضایت نداشت
[ترجمه گوگل]اما کائو هم از Generalissimo رضایت نداشت

4. People believed that the generalissimo could not fight without American help.
[ترجمه ترگمان]مردم بر این باورند که the بدون کمک آمریکا نمی توانند بجنگند
[ترجمه گوگل]مردم اعتقاد داشتند که کلیسیمو نمیتواند بدون کمک آمریکایی مبارزه کند

5. At the conclusion of the Japanese war the generalissimo isolated these three men by separating them.
[ترجمه ترگمان]در پایان جنگ ژاپن the این سه مرد را جدا از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه جنگ ژاپن، Generalissimo این سه مرد را با جدایی از آنها جدا کرد

6. But the triumvirate outsmarted the generalissimo.
[ترجمه ترگمان]اما the triumvirate the بود
[ترجمه گوگل]اما این triumvirate generalissimo را فراموش کرد

7. WHEN World War II ended, Generalissimo Chiang Kai - shek must have been content.
[ترجمه ترگمان]وقتی جنگ جهانی دوم به پایان رسید، Generalissimo چیانگ Kai باید راضی باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید، Generalissimo چیانگ کای - شیک باید محتوا بوده است

8. Her marriage in 1927 was one of convenience for both the wealthy Soong family and for Chiang Kai-shek, a clerk who had risen to head the Nationalists and called himself "generalissimo".
[ترجمه ترگمان]ازدواج او در سال ۱۹۲۷، یکی از راحتی برای خانواده ثروتمند Soong و چیانگ Kai، یک منشی بود که برای ریاست ملی گرایان بالا آمده و خود را \"generalissimo\" می نامید
[ترجمه گوگل]ازدواج او در سال 1927 یکی از راحتی ها برای خانواده های ثروتمند Soong بود و برای چیانگ کای شیک، روحانی که سرانجام ناسیونالیست ها را برپا کرد و خود را 'کلیسیمو' نامید

9. Besides, Chennault had worked for Chiang and hence was under the undue influence of the generalissimo.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، Chennault برای چیانگ کار کرده بود و در نتیجه تحت نفوذ ناروا of قرار داشت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، Chennault برای چیانگ کار کرده بود و از این رو تحت تاثیر نامطلوب generalissimo بود

10. Joe even managed an invitation to a garden party given for the generalissimo and Madame Chiang.
[ترجمه ترگمان]جو حتی یک دعوت نامه به یک مهمانی باغ برای the و خانم chiang به دست آورد
[ترجمه گوگل]جو حتی دعوت نامه ای برای یک مهمانی باغی برای کلیسیمو و مادام چیانگ داد

11. Pai Chung - hsi and Hupeh Provincial Council immediately brought the question of peace before the generalissimo.
[ترجمه ترگمان]پای پای چانگ - hsi و شورای استانی Hupeh فورا مساله صلح را قبل از the مطرح کردند
[ترجمه گوگل]شورای ولای پایی چانگ - هسی و هوپه بلافاصله پس از کلیسای مساله صلح را مطرح کرد

12. Not a single one of these commanders fought to the death as the generalissimo had ordered.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این فرماندهان، چنانکه the دستور داده بودند، با مرگ مواجه نشده بودند
[ترجمه گوگل]هیچ یک از این فرماندهان به عنوان Generalissimo دستور دادند به مرگ نبردند

13. Governor Dewey, the last white hope of Chiang Kai - shek, was defeated. And with him the generalissimo.
[ترجمه ترگمان]فرماندار \"دویی\"، آخرین امید سفید چیانگ Kai، شکست خورد و با او the
[ترجمه گوگل]فرماندار دیوی، آخرین امید سفید Chiang Kai-shek، شکست خورد و با او generalissimo

پیشنهاد کاربران

فرمانده کل


کلمات دیگر: