کلمه جو
صفحه اصلی

garland


معنی : تاج گل، حلقه گل، گلچین ادبی، گلبند زدن، در حلقه گل قرار دادن
معانی دیگر : حلقه ی گل، گل بند، گل تاج (که به عنوان سمبل پیروزی یا افتخار بر سر می گذارند و یا برای تزیین به کار می برند)، جنگ ادبی، با حلقه ی گل آراستن، با تاج گل مزین کردن، گل آذین کردن، حلقه ی طنابی (حلقه ای که از طناب به هم بافته درست شده و برای جلوگیری از به هم ساییدگی تیرها و غیره در کشتی بادبانی به کار می رود)، هاملین گارلاند (نویسنده ی آمریکایی: 1860-1940)

انگلیسی به فارسی

گلچین ادبی، تاج گل، حلقه گل، گلبند زدن، درحلقه گل قرار دادن


گل سرخ، حلقه گل، تاج گل، گلچین ادبی، گلبند زدن، در حلقه گل قرار دادن


انگلیسی به انگلیسی

• family name; judy garland (1922-1969, born frances gumm), american award-winning actress and singer who is most remembered for her role in "the wizard of oz"
decorative wreath (of flowers, leaves, etc.); collection of poems or stories
make a wreath of leaves or flowers; crown with a garland; decorate with wreaths
a garland is a circle of flowers and leaves, worn round the neck or head.

مترادف و متضاد

تاج گل (اسم)
anadem, wreath, garland, coronal

حلقه گل (اسم)
anadem, wreath, garland

گلچین ادبی (اسم)
anthology, garland, analects, gobbet

گلبند زدن (فعل)
garland

در حلقه گل قرار دادن (فعل)
garland

strand of material, usually hung


Synonyms: bays, chaplet, coronal, crown, festoon, honors, laurel, palm, wreath


جملات نمونه

1. a garland of modern armenian poetry
جنگی از شعر نو ارمنی

2. they laid a garland of roses on his tomb
حلقه ای از گل سرخ را روی آرامگاه او قرار دادند.

3. to weave a garland out of roses
از گل سرخ حلقه ی گل درست کردن

4. she wreathed the flowers into a garland
گل ها را به شکل تاج به هم بافت.

5. the champion was crowned with a garland of oak leaves
تاجی از برگ بلوط بر سر قهرمان گذاشته بودند.

6. One flower makes no garland.
[ترجمه ترگمان]یک گل هم تاج گل را نمی کند
[ترجمه گوگل]یک گل هیچ گلدوزی نمی کند

7. Garland covered his mouth with his hand and belched discreetly.
[ترجمه ترگمان]گارلند با دست دهانش را گرفته و با احتیاط آروغ می زد
[ترجمه گوگل]گارلند دهان خود را با دست خود پوشانده و به صورت محرمانه از بین رفته است

8. It was he who had cajoled Garland into doing the film.
[ترجمه ترگمان]این او بود که گارلند را برای انجام این فیلم با زبان آورده بود
[ترجمه گوگل]این او بود که گارلند را به انجام این فیلم ختم شد

9. She deftly wove the flowers into a garland.
[ترجمه ترگمان]با مهارت گل ها را به یک حلقه garland وصل کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای گلها را به یک گل سرخ پوشانده بود

10. She twined the flowers into a garland.
[ترجمه ترگمان]او گل ها را به روی یک حلقه گل انداخت
[ترجمه گوگل]او گلها را به گلدان گلبرگ زد

11. A garland of freshly picked marigolds hung from the mirror.
[ترجمه ترگمان]یک حلقه گل رز تازه از آینه آویزان بود
[ترجمه گوگل]یک گلبرگ از گلبرگ تازه گرفته شده از آینه

12. Up to this point, Garland has written a taut, finely detailed account of his wanderers.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، گارلند یک حساب دقیق و دقیق از آوارگان خود نوشته است
[ترجمه گوگل]تا این نقطه، گارلند یک گزارش دقیق و دقیق از سرگردان خود نوشته است

13. Entrusting my garland to I started the Workshop with a talk on a functional model of language.
[ترجمه ترگمان]garland را به کار بردم و کارگاه را با یک بحث بر روی یک مدل کارکردی از زبان آغاز کردم
[ترجمه گوگل]با استفاده از ارجاع من به من کارگاه را با بحث در یک مدل کاربردی زبان شروع کردم

14. Sometimes parents even decorate the couple with a garland made of paper money.
[ترجمه ترگمان]گاهی والدین زوج را با یک تاج گل که از پول کاغذی درآورده اند، تزئین می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات والدین حتی زوج را با یک گلدان از پول کاغذی تزئین می کنند

15. Garland paints a Dantesque scene of the entire community racked with cramps, diarrhea and vomiting.
[ترجمه ترگمان]گارلند یک صحنه Dantesque از کل جامعه را نقاشی می کند که دچار گرفتگی عضلات، اسهال و استفراغ می شود
[ترجمه گوگل]گارلند یک صحنه دندانپزشکی از کل جامعه را با گرفتگی، اسهال و استفراغ روبرو می کند

16. Garland puts it much later, in the early part of this century.
[ترجمه ترگمان]گارلند کاره ای زیادی را در اواخر این قرن انجام داده است
[ترجمه گوگل]گارلند آن را خیلی بعدا در اوایل قرن حاضر قرار می دهد

17. Mark Garland was slight of build, very fair, good looking in a feminine way.
[ترجمه ترگمان]مارک و گارلند با یک روش زنانه بسیار زیبا و زیبا به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]مارک گارلند ساخت کم بود، بسیار عادلانه بود، خوب به دنبال راه زنانه بود

The champion was crowned with a garland of oak leaves.

تاجی از برگ بلوط بر سر قهرمان گذاشته بودند.


They laid a garland of roses on his tomb.

حلقه‌ای از گل سرخ را روی آرامگاه او قرار دادند.


a garland of modern Armenian poetry

جنگی از شعر نو ارمنی


His head was garlanded with wild flowers.

تاجی از گل‌های وحشی بر سرش بود.


پیشنهاد کاربران

ریسه ی گل


کلمات دیگر: