کلمه جو
صفحه اصلی

gentlewoman


معنی : خانم، بانو، زن نجیب، زن باتربیت
معانی دیگر : (در اصل) خانم اشراف زاده، خانم اعیان زاده، از خانواده ی شریف و برجسته، خانم مودب و ملاحظه کار، مبادی آداب

انگلیسی به فارسی

بانو، خانم، زن نجیب، زن باتربیت


زن، خانم، زن نجیب، زن باتربیت، بانو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: gentlewomen
(1) تعریف: a courteous and honorable woman.

(2) تعریف: a woman of aristocratic birth or high social standing.
مشابه: lady

(3) تعریف: a female attendant to a woman of nobility.

• woman of good breeding and manners; lady
a gentlewoman is a woman of high social standing; an old-fashioned word.
a gentlewoman is a woman who is cultured, educated, and refined in her manners; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

خانم (اسم)
wife, mistress, dame, lady, madam, missy, donna, mademoiselle, dona, gentlewoman, goodwife, signora

بانو (اسم)
mistress, woman, dame, lady, madam, matron, ladyship, donna, dona, gentlewoman, goodwife, grand dame

زن نجیب (اسم)
gentlewoman

زن باتربیت (اسم)
gentlewoman

جملات نمونه

1. She was, to the end, a gentlewoman of the old school, gracious and mannerly.
[ترجمه ترگمان]او در پایان، یک خانم اشرافی از مدرسه قدیمی و با تربیت بود
[ترجمه گوگل]او، تا پایان، یک مددکار مدرسه قدیمی بود، مهربان و مهربان

2. She is a gentlewoman born, as you know, let her always be treated as such.
[ترجمه ترگمان]همان طور که می دانید او یک خانم تمام عیار است، بگذارید همیشه با چنین رفتاری با او رفتار شود
[ترجمه گوگل]او مرد متاهل متولد شده است، همانطور که می دانید، اجازه دهید او همیشه به این صورت رفتار شود

3. Regis, a hotel that catered to gentlewomen.
[ترجمه ترگمان]Regis، هتلی که رستوران gentlewomen را برآورده می کرد
[ترجمه گوگل]Regis، یک هتل که به خانم های زنانه خوش آمدید

4. Concise and vogue tinge, elegant and graceful, has gentlewoman demeanour.
[ترجمه ترگمان]رفتار زنان زیبا و زیبا و زیبا و زیبا و برازنده است
[ترجمه گوگل]ظرافت و رویا، ظریف و با شکوه، رفتار زنانه ای دارد

5. No one could spot a gentlewoman quicker than Father Ralph.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست زنی را سریع تر از پدر رالف تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند یک خانم زن را سریعتر از پدر رالف پیدا کند

6. Gentlewoman calls out lackey, swift end gives dish of hamburger to look to this individual.
[ترجمه ترگمان]gentlewoman پیشخدمتی را صدا می زند و انتهای سریع همبرگر را برای نگاه به این فرد می دهد
[ترجمه گوگل]خانم عجیب و غریب از بیسکوئیت می پرسد، سریع به غذا از همبرگر می رود تا به این فرد بپردازد

7. He could not speak of such things to gentlewoman.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست درباره این چیزها با خانم متشخص حرف بزند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست از چنین چیزهایی به خانم زن سخن بگوید

8. Chuse properly, chuse a gentlewoman for my sake; and for your own, let her be an active, useful sort of person, not brought up high, but able to make a small income go a good way.
[ترجمه ترگمان]درست است، به خاطر من یک خانم محترم را انتخاب کن، و به خاطر خودت، بگذار یک آدم فعال و مفید باشد، اما می تواند درآمد مختصری داشته باشد، اما می تواند درآمد مختصری داشته باشد
[ترجمه گوگل]به طور صحیح سرفه کنید، یک خانم نادان را به خاطر من بخوانید و برای خودتان، اجازه بدهید او یک شخص فعال و مفید باشد، اما بالا نمی آید، اما قادر به ایجاد درآمد کوچک، راه خوبی است

9. A young gentlewoman without visible relations had always struck her as a flower without foliage.
[ترجمه ترگمان]یک خانم متشخص، بدون هیچ رابطه ای، همیشه او را همچون گلی بدون شاخ و برگ در نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]زن جوان بدون روابط معقول همواره او را به عنوان یک گل بدون شاخه گل زد

10. The little gentlewoman might set up for herself if she pleased.
[ترجمه ترگمان]خانم متشخص اگر خوشش بیاید ممکن است برای خودش پاپوش درست کند
[ترجمه گوگل]اگر زن خوشحال باشد، ممکن است برای او کمی آرام بخوابد

11. At this moment, walk along gentlewoman.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه خانم متشخص تمام عیار راه می رود
[ترجمه گوگل]در این لحظه، در کنار خانم زنانه راه بروید

12. She gave me the like cue to the gentlewoman.
[ترجمه ترگمان]او به من اشاره کرد که خانم متشخص تمام عیار است
[ترجمه گوگل]او به من ربطی نداره به خانم زن

13. But he found himself unable to say it, especially not to this so very obvious gentlewoman.
[ترجمه ترگمان]اما متوجه شد که نمی تواند این حرف را بزند، به خصوص نه به این خانم متشخص تمام عیار
[ترجمه گوگل]اما او متوجه شد که قادر به گفتن این حرفها نیست، مخصوصا به این خانم بسیار آشکار نیست

14. PETRUCHIO. Tell me, sweet Kate, and tell me truly too, Hast thou beheld a fresher gentlewoman?
[ترجمه ترگمان]petruchio به من بگو کیت شیرین و صادقانه به من بگو آیا تو یک خانم اشرافی هستی؟
[ترجمه گوگل]PETRUCHIO به من بگویید، کیت شیرین، و همچنین به من بگویید، آیا شما یک زن افسرده تازه را مشاهده کردید؟

پیشنهاد کاربران

بانومنشی ، نجابت
تمنای پیام عشق
تو به روشنایی و درخشان براق آب زلال
وبه سرخی عشق برتر زیبایی قلب و نفسای دل و جانم ، آرزوی خوشبختی لبخند لبانم را در تمنای دستای مردانگی آغوش بهشت زندگی ، بانوملکه بودن برای قلب تو هستم
supplication Love message
You are brilliant with bright glowing water
And to the redness of the beautiful love of the heart and the soul of my heart , the wish of happiness, the smile of my lips in the desire for the masculinity of the supplication for life
Begin whit to love



کلمات دیگر: