کلمه جو
صفحه اصلی

fall guy


معنی : زود باور
معانی دیگر : (امریکا ـ خودمانی ـ کسی که تقصیر را به گردن او می اندازند) تقصیر گیر، سپر بلا، ساده لوح

انگلیسی به فارسی

ساده‌لوح، زود‌باور


مرد پاییز، زود باور


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) scapegoat, person who is blamed for the sins or wrongdoings of someone else, person who takes the blame, easy victim; person who can be fooled easily
a fall guy is someone who has been tricked by another person so that the other person could get something deceitfully without taking any blame; an informal expression.

مترادف و متضاد

زود باور (اسم)
fall guy

easy victim


Synonyms: boob, can-carrier, chopping block, chump, dupe, easy mark, easy touch, fool, goat, lamb to the slaughter, mark, patsy, pigeon, prize sap, sacrifice, sap, scapegoat, schlemiel, schmuck, sitting duck, soft touch, stooge, sucker, trusting soul, victim, whipping boy


جملات نمونه

1. He claims he was made the fall guy for the affair.
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کنه که اون مرد رو به خاطر این ماجرا دستگیر کرده
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند او مرد سقوط برای این امر ساخته شده است

2. The governor was looking for a fall guy to take the blame for the corruption scandal.
[ترجمه ترگمان]استاندار برای متهم شدن به رسوایی فساد به دنبال یکی از افراد اخراج شده بود
[ترجمه گوگل]فرماندار به دنبال یک مرد سقوط کرد تا سرزنش برای رسوایی فساد را جبران کند

3. Biondi's defenders say he was the fall guy for troubles at the company.
[ترجمه ترگمان]مدافعان Biondi میگن که اون مرد سقوط در شرکت بوده
[ترجمه گوگل]مدافعان بیوندی می گویند او مرد سقوط برای مشکلات در شرکت بود

4. The police arrested a fall guy. The real crooks are still free.
[ترجمه ترگمان]پلیس مرد سقوط را دستگیر کرد کلاه بردار واقعی هنوز آزاد است
[ترجمه گوگل]پلیس یک مرد سقوط را دستگیر کرد کلاهبرداران واقعی هنوز آزاد هستند

5. But you need a fall guy, fine.
[ترجمه ترگمان]اما تو به یه آدم سقوط احتیاج داری، باشه
[ترجمه گوگل]اما شما به یک مرد سقوط نیاز دارید، خوب

6. The main actor have a fall guy do all the dangerous scene in the movie.
[ترجمه ترگمان]بازیگر اصلی یک فرد مبتلا به سقوط است که همه صحنه خطرناک فیلم را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]بازیگر اصلی یک مرد سقوط انجام همه صحنه های خطرناک در فیلم است

7. He happens to be the fall guy in case things go wrong.
[ترجمه ترگمان]هر اتفاقی که بیفته، میفته تا مبادا اشتباه پیش بیاد
[ترجمه گوگل]او اتفاق می افتد که مرد سقوط در مورد همه چیز اشتباه است

8. He would agree to be the loser, the fall guy.
[ترجمه ترگمان]اون موافقت میکنه که بازنده باشه، مرد سقوط کرده
[ترجمه گوگل]او موافقت کرد که بازنده باشد، مرد پاییز

9. The police arrested fall guy. The real crooks are still free.
[ترجمه ترگمان]پلیس مرد سقوط را دستگیر کرد کلاه بردار واقعی هنوز آزاد است
[ترجمه گوگل]پلیس دستگیر مرد سقوط کرد کلاهبرداران واقعی هنوز آزاد هستند

10. Xiaoming is at ease then want: Have fall guy that Xiaobai becomes me fortunately.
[ترجمه ترگمان]در آن موقع Xiaoming راحت است: از مردی سقوط کنید که خوشبختانه به من تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]Xiaoming به راحتی می خواهید: آیا سقوط پسر که Xiaobai من خوشبختی تبدیل شده است

11. Trans fat has become the new fall guy for bad nutrition.
[ترجمه ترگمان]چربی ترانس به فرد جدید تبدیل شدن برای تغذیه بد تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]ترانس چربی تبدیل به یک مرد سقوط جدید برای تغذیه بد است

12. Browne claims that the company was simply looking for a fall guy.
[ترجمه ترگمان]براون ادعا می کند که این شرکت به سادگی به دنبال یک فرد سقوط است
[ترجمه گوگل]براون ادعا می کند که این شرکت به دنبال یک مرد سقوط است

13. To this end, one of the younger Communist shop stewards in the plot had agreed to be the fall guy.
[ترجمه ترگمان]تا این زمان، یکی از نمایندگان جوان حزب کمونیست حاضر در این توطئه موافقت کرده بود که فرد سقوط کننده باشد
[ترجمه گوگل]برای این منظور، یکی از کمپانی های کمونیستی که در طرح قرار گرفته بودند، موافقت کردند که مرد پاییز باشد

14. This unfortunate aristocrat girl Penelope becomes this ancient curse fall guy.
[ترجمه ترگمان]این نجیب زاده بدبخت، پنه لوپه، این مرد نفرین شده رو تبدیل به یه مرد نفرین شده می کنه
[ترجمه گوگل]این دختر جادوگر پنه لوپه این مرد سقوط لعنت قدیم است


کلمات دیگر: