کلمه جو
صفحه اصلی

embowed


معنی : خمیده، گنبدی، هلالی، زاویهدار، کمانی شکل
معانی دیگر : خمیده، هلالی، گنبدی، زاویه دار، کمانی شکل

انگلیسی به فارسی

خمیده، هلالی، گنبدی، زاویه‌دار، کمانی‌شکل


در آغوش گرفت، گنبدی، خمیده، هلالی، زاویهدار، کمانی شکل


مترادف و متضاد

خمیده (صفت)
bowed, bent, limber, geniculate, limped, slouchy, embowed, humpy

گنبدی (صفت)
domical, embowed

هلالی (صفت)
sigmoid, semilunar, toric, embowed, lunate

زاویه دار (صفت)
embowed

کمانی شکل (صفت)
embowed

جملات نمونه

1. an embowed ceiling
طاق کمانی


کلمات دیگر: