1. farewell ! give my greetings to everyone
خدانگهدار! همه را سلام برسان
2. farewell ceremonies on the occasion of his excellency the ambassador's trip
مراسم بدرود به مناسبت سفر جناب سفیر
3. to bid farewell
خداحافظی کردن،وداع گفتن
4. to wave farewell
با علامت دست خداحافظی کردن
5. i bade them farewell
به آنها بدرود گفتم.
6. she bid us farewell with a dismissive tone
با لحن تحقیرآمیزی از ما خداحافظی کرد.
7. Mourners gathered to bid farewell to the victims of the plane tragedy.
[ترجمه ترگمان]سوگواران برای خداحافظی با قربانیان تراژدی هواپیما گردهم آمدند
[ترجمه گوگل]خدایان مشتاقانه به قربانیان فاجعه هواپیما می پیوندند
8. He will be giving his farewell concert as Music Director of the Ulster Orchestra.
[ترجمه ترگمان]او کنسرت خداحافظی خود را به عنوان مدیر ارکستر آلستر اجرا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان مدیر موسیقی ارکستر اولستر به کنسرت وداع خود می پردازد
9. When distinction disguises the smile, is the final farewell tune.
[ترجمه ترگمان]زمانی که تمایز، لبخند را تغییر می دهد، آهنگ وداع نهایی است
[ترجمه گوگل]وقتی تمایز لبخند را پنهان می کند، لحن نهایی آخرت است
10. We've decided to have a farewell party before we leave the school.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتیم قبل از اینکه مدرسه را ترک کنیم، یک مهمانی خداحافظی با هم داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم قبل از اینکه ما مدرسه را ترک کنیم یک حزب خداحافظی داشته باشیم
11. There was an overtone of regret in his farewell speech.
[ترجمه ترگمان]در این سخنرانی وداع یک مفهوم فرعی حاکی از تاسف و پشیمانی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در سخنرانی خداحافظی خود، عذاب وجدان آمیز بود
12. We bade them a final farewell.
[ترجمه جعفری] ما آخرین مرتبه با آنها خداحافظی کردیم.
[ترجمه ترگمان]ما به آن ها وداع نهایی را اعلام کردیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را وداع آخر را به آنها دادیم
13. As we parted we said a fond farewell .
[ترجمه ترگمان]همچنان که از هم جدا شدیم خداحافظی می کردیم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما از هم جدا شدیم گفتیم یک وداع بد
14. His farewell speech marked his exit from politics.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی خداحافظی وی، خروج وی از سیاست را نشان می داد
[ترجمه گوگل]سخنرانی خداحافظی او خروج از سیاست را مشخص کرد
15. I bade all my friends farewell.
[ترجمه ترگمان]از همه دوستانم خداحافظی کردم
[ترجمه گوگل]من همه دوستانم را وداع گفتم
16. She was sorry to bid farewell to Portugal.
[ترجمه ترگمان]از خداحافظی با پرتغال متاسف بود
[ترجمه گوگل]او متاسف بود که به پرتغال می پیوندد