کلمه جو
صفحه اصلی

felly


معنی : دوره
معانی دیگر : (مکانیک و ابزار شناسی) طوقه ی چرخ (به ویژه چرخ اسپوک دار یا پره دار)، طوقی، با بی رحمی، با شقاوت، به طور ظالمانه، سنگدلانه، کمانه

انگلیسی به فارسی

(مکانیک و ابزارشناسی) طوقه‌ی چرخ (به‌ویژه چرخ اسپوک‌دار یا پره‌دار)، طوقی


با بیرحمی، با شقاوت، به طور ظالمانه، سنگدلانه


felly، دوره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: fellies
• : تعریف: the rim of a wheel with spokes.
مشابه: rim

• rim of a wheel into which spokes are inserted, felloe

مترادف و متضاد

دوره (اسم)
space, course, age, era, period, term, cycle, set, periodicity, periphery, stretch, spell, circuit, stadium, epoch, felly


کلمات دیگر: