کلمه جو
صفحه اصلی

embossed


معنی : برجسته
معانی دیگر : پوشاندن، اندودن، مزین کردن، پرجلوه ساختن، برجسته کردن

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a design or decoration that is raised above the surface
if something such as paper or wood is embossed with a design, the design stands up slightly from the surface.

مترادف و متضاد

برجسته (صفت)
prime, master, striking, leading, protuberant, distinguished, outstanding, illustrious, dominant, bossed, prominent, eminent, bossy, gibbous, bulging, convex, bunchy, famous, predominant, egregious, noted, dome-shaped, kenspeckle, embossed, knobby, laureate, noticeable, overriding, palmary, stereometric, supereminent, torose

جملات نمونه

1. an embossed medallion
مدال برجسته کاری شده

2. his name was embossed on the briefcase
نام او به طور برجسته روی کیف نگاشته شده بود.

3. The silver cup is embossed with a design of flowers.
[ترجمه ترگمان]فنجان نقره ای با طرح گل ها ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فنجان نقره ای با طراحی گلها برجسته شده است

4. The silver vase is embossed with a design of flowers.
[ترجمه ترگمان]گلدان نقره با طرح گل ها ساخته شده است
[ترجمه گوگل]گلدان نقره ای با طراحی گلها تزئین شده است

5. The paper on the walls was pale gold, embossed with swirling leaf designs.
[ترجمه ترگمان]کاغذ روی دیوارها طلایی بود و روی دیوارها نقش برگ دار بود
[ترجمه گوگل]کاغذ بر روی دیوارها، طلای رنگی بود که با طراحی برگ های چرخشی برجسته شده بود

6. The hotel's name was embossed on the stationery.
[ترجمه ترگمان]اسم هتل روی کاغذ نوشته بود
[ترجمه گوگل]نام هتل در لوازم التحریر منبت بود

7. Maybe with a dollar sign embossed near the bottom corner.
[ترجمه ترگمان]شاید با یک علامت دلار که از ته آن بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]شاید با علامت دلار در نزدیکی گوشه پایین نشسته شده باشد

8. On a lavishly embossed coffee table before us lies the justification for this grot-pop superpower summit.
[ترجمه ترگمان]در یک میز قهوه بدون اغراق، پیش از ما توجیهی برای این نشست grot - پاپ است
[ترجمه گوگل]در یک میز قهوه ای ریخته گری قبل از ما، توجیه این قله فوق العاده قدرت و قمری دروغ است

9. All stylishly embossed with your club's emblem.
[ترجمه ترگمان]All باری که این علامت را نشان می داد، روی آن نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]همه با نماد باشگاه خود به طور قهرمانان برجسته شده است

10. Embossed Anaglypta and Lincrusta wall coverings in 100 historical patterns from Victorian to modern.
[ترجمه ترگمان]پوشش دیوارها و پوشش دیوارها در ۱۰۰ الگوی تاریخی از دوره ویکتوریا تا مدرن
[ترجمه گوگل]پوشش های دیواری Anaglypta و Lincrusta در 100 الگوهای تاریخی از ویکتوریا به مدرن

11. In fact, the embossed, gold-plated tailpiece looks almost subdued in these surroundings.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، the با روکش طلا تقریبا در این محیط آرام به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، تزئین شده با طلای نقره ای در این اطراف تقریبا تیره و تار می شود

12. Jack's house was gorgeously embossed.
[ترجمه ترگمان]خانه جک به طرز خیره کننده ای برجسته و برجسته بود
[ترجمه گوگل]خانه جک به طرز زرق و برق دار ریخته شد

13. His headstone is embossed with a 1950s model Chevrolet stock car and his trademark No.
[ترجمه ترگمان]سنگ قبر او با مدل خودروی شورلت مدل ۱۹۵۰ و علامت تجاری شماره No ساخته شده است
[ترجمه گوگل]سنگ قبر او با یک مدل سهام 1950s مدل Chevrolet و شماره علامت تجاری آن برجسته شده است

14. On machine-made paper the watermark is embossed into the sheet whilst it is still wet.
[ترجمه ترگمان]در کاغذی که به صورت ماشین ساخته شده است، نشانه روی صفحه نمایش داده می شود، در حالی که هنوز مرطوب است
[ترجمه گوگل]بر روی کاغذ تولید شده، علامت علامت گذاری شده در ورق در حالی که هنوز هم مرطوب است


کلمات دیگر: