کلمه جو
صفحه اصلی

fermentative


معنی : تخمیری، تخمیر کننده
معانی دیگر : (موجب تخمیر یا ناشی از آن) تخمیری، وز آور، وزمانی

انگلیسی به فارسی

تخمیر‌کننده، تخمیری


انگلیسی به انگلیسی

• tending to ferment; causing fermentation; pertaining to fermentation

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تخمیر کننده

مترادف و متضاد

تخمیری (صفت)
zymotic, fermentative

تخمیر کننده (صفت)
zymogenic, fermentative


کلمات دیگر: