کلمه جو
صفحه اصلی

electronics


معنی : الکترونیک
معانی دیگر : (علمی که با شناخت الکترون ها و ساخت و کاربرد ابزار الکترونیکی سروکار دارد) الکترونیک، الکترون شناسی

انگلیسی به فارسی

شاخه‌ای از علم فیزیک که درباره صدور وحرکت و تأثیرات الکترون درخلأ و گازها و همچنین استفاده از دستگاه‌های الکترونی بحث می‌کند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the science that is concerned with the flow of electrons in various physical media, and with their properties and uses.

• science dealing with the movement of electrons through gases or a vacuum or semiconductors; appliances which are activated by electricity

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] الکترونیک .
[برق و الکترونیک] الکترونیک 1. شاخه ای از مهندسی برق که در مورد مدارها و قطعاتی بحث می کند که سیگنالهای با بسامد بیش از 50 بر روی 60 هرتز را تقویت، نوسانی، آشکار، یکسو، و پردازش می کنند که متمایز از مباحث مربوط به تولید، انتقال، و مصرف انرژِ الکتریکی است . تحقیق، توسعه، طراحی، ساخت، آزمایش، و تغمیر قطعات، مدارها، محصولات، و سیستمهای الکترونیکی از جمله مباحثی است که در حوزه ی الکترونیک قرار می گیرد . 2. صفتی که مطالعات، مستندات، فعالیتها، و موضوعات مربوط به حوزه ی الکترونیک را توصیف می کند .

مترادف و متضاد

الکترونیک (اسم)
electronics

electronic devices


Synonyms: camcorders, CD players, computer chips, computers, electronic components, integrated circuitry, radios, stereos, televisions, transistors, VCRs, video cameras


جملات نمونه

1. Racal Electronics shares have been in a strong uptrend.
[ترجمه ترگمان]سهام الکترونیکی Racal در یک uptrend قوی قرار دارند
[ترجمه گوگل]سهام الکترونیک راکال در روند صعودی قوی قرار داشته است

2. About 45 000 people worked in electronics in Scotland.
[ترجمه ترگمان]حدود ۴۵ هزار نفر در الکترونیک در اسکاتلند کار می کردند
[ترجمه گوگل]حدود 45 هزار نفر در الکترونیک در اسکاتلند مشغول به کار بودند

3. The company branched out into electronics and computers.
[ترجمه ترگمان]شرکت به الکترونیک و کامپیوتر منشعب شد
[ترجمه گوگل]این شرکت به الکترونیک و کامپیوتر متصل است

4. She works for an electronics firm.
[ترجمه ترگمان]او برای یک شرکت الکترونیک کار می کند
[ترجمه گوگل]او برای یک شرکت الکترونیک کار می کند

5. Many graduates are employed in the electronics and computing industries.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسباتی به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از فارغ التحصیلان در صنایع الکترونیک و محاسبات مشغول به کار هستند

6. The term electronics refers to electrically-induced action.
[ترجمه ترگمان]واژه الکترونیک به عمل الکتریکی القایی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اصطلاح الکترونیک به عمل الکتریکی منجر می شود

7. Few U. S. companies have successfully penetrated the Japanese electronics market.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از U اس شرکت ها با موفقیت به بازار الکترونیک ژاپن نفوذ کرده اند
[ترجمه گوگل]چند شرکت U S موفق به نفوذ به بازار الکترونیک ژاپن شده اند

8. Thorn's electronics operation employs around 000 people.
[ترجمه ترگمان]عملیات الکترونیکی Thorn در حدود ۱،۰۰۰ نفر را در استخدام خود دارد
[ترجمه گوگل]عملیات الکترونیک Thorn در حدود 000 نفر کار می کند

9. The nation's electronics industry made important strides this year to even up its balance of trade.
[ترجمه ترگمان]صنعت الکترونیک کشور در سال جاری گام های مهمی برای حفظ تعادل تجاری خود برداشته است
[ترجمه گوگل]صنایع الکترونیک کشور در امسال موفق به کسب ثروت مهمی برای ایجاد تعادل تجارت شد

10. There may be a fault in the electronics.
[ترجمه ترگمان]ممکن است در الکترونیک خطایی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است در الکترونیک گسل وجود داشته باشد

11. Their firm merged with a Japanese electronics giant.
[ترجمه ترگمان]شرکت آن ها با یک غول الکتریکی ژاپنی ادغام شد
[ترجمه گوگل]شرکت آنها با یک غول الکترونیک ژاپنی ادغام شد

12. Computers and electronics are growth industries and need skilled technicians.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها و الکترونیک صنایع رشد هستند و به تکنسین های ماهر نیاز دارند
[ترجمه گوگل]کامپیوترها و الکترونیک صنایع رشد هستند و نیاز به تکنسین های ماهر دارند

13. He wants to brush up his knowledge of electronics.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد دانش خود را از الکترونیک پاک کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد دانش خود را از الکترونیک به ارمغان بیاورد

14. Large electronics companies developed television, but Baird pointed the way with his experiments.
[ترجمه ترگمان]شرکت های الکترونیکی بزرگ تلویزیون را توسعه دادند، اما بیرد با آزمایش ها خود به این مساله اشاره کرد
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ الکترونیک تلویزیون را توسعه دادند، اما بیرد با تجربیاتش به راه خود ادامه داد

دانشنامه عمومی

کَهرُبیک. از واژه یاب استاد پرتو.


پیشنهاد کاربران

جدول مربوطه به شناخت قطعات الکترونیک و محل قرار گیری انها بر روی برد را میخواهم

دستگاه های الکترونیکی

تبلت، تلفن همراه، کامپیوتر

به طور خیلی ساده و ابتدایی، این واژه به علم شناخت و بررسی رفتار قطعاتی اطلاق می گردد که مبنای عملکرد آنها انتقال، ذخیره سازی، تضعیف و یا تقویت شار الکترونی انتقال یافته از مدارات اتمی عناصر نیمه هادی متداول همچون سیلیسیم، ژرمانیوم، گالیوم و. . . می باشد.
قطعاتی مانند: دیود، ترایود، ترانزیستور، مدارات مجتمع ( آی سی )

وسایل ااکترونیکی

وسایل برقی

الکترونیک


کلمات دیگر: