1. She stood directly under the fanlight in the middle of the room.
[ترجمه ترگمان]او مستقیما زیر پنجره بالای پنجره در وسط اتاق ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او مستقیما زیر فانوس در وسط اتاق ایستاد
2. Robert would not have said that the fanlight was almost obliterated with bird droppings.
[ترجمه ترگمان]روبرت نمی توانست بگوید که پرنده fanlight از روی فضله پرندگان پاک شده است
[ترجمه گوگل]رابرت نمی گفت که بادکنک با پرتاب پرنده تقریبا نابود شده است
3. Trustworthiness, open your that fanlight lock in my heart such as a key, let us open heart, the bathes the sunlight of that comity.
[ترجمه ترگمان]در را باز کن، دریچه بالای پنجره را مثل یک کلید در قلب من قفل کن، نور خورشید آن چارچوب را زیر و رو می کند
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس، قفل fanlight خود را در قلب من باز کنید، مانند یک کلید، اجازه دهید قلب را باز کنیم و نور خورشید این کمیت را بپوشانیم
4. Good big bean bean. . . Make my brain fanlight nerves all stretch tight tight. . . Is really. . . Let the whole individual of appearance all descend go to. . .
[ترجمه ترگمان]لوبیا بزرگ لوبیا، اعصاب من رو سفت و سخت می کنه … واقعا … اجازه بده همه سرها به طرف بالا بره …
[ترجمه گوگل]خوب لوبیا لوبیا بزرگ اعصاب مغزی مغز من تمام کشش تنگ است واقعا اجازه دهید کل فرد از ظاهر همه فرود به بروید
5. The bedrooms also have cross ventilation via fanlight windows above doors.
[ترجمه ترگمان]اتاق های خواب نیز از پنجره های fanlight در بالای درها عبور می کنند
[ترجمه گوگل]اتاق های خواب نیز از طریق پنجره های پنجره در بالای درب ها تهویه متقاطع دارند
6. Close the door of the room and any fanlight or other opening and block up any cracks with bedding, etc.
[ترجمه ترگمان]در اتاق را ببندید و هر fanlight یا باز کردن دیگری را ببندید و هر گونه ترک با تخت خواب و غیره را مسدود کنید
[ترجمه گوگل]بستن درب اتاق و هر پنجره و یا باز کردن دیگر و هر گونه ترک با بستر، و غیره
7. Dust floated in the beams of light that flooded through the fanlight over the front door.
[ترجمه ترگمان]غبار نور را در پرتو نور که از بالای دریچه بالای در جلویی بالای در دیده می شد، شناور بود
[ترجمه گوگل]گرد و غبار در پرتوهای نور فرو ریخت و از طریق فنیل در بالای درب جلو حرکت کرد
8. Well, it's not entirely dark . . . there's a lamp outside that shines through the fanlight.
[ترجمه ترگمان]خوب، این کاملا تاریک نیست، چراغ بیرون بالای پنجره بالای پنجره است
[ترجمه گوگل]خب، این کاملا تاریک نیست یک لامپ خارج از که از طریق fanlight می درخشد
9. It looked as if it had only two storeys, but suggested an attic under the fanlight in the roof.
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسید که انگار فقط دو طبقه است، اما در زیر پنجره بالای پنجره بالای پنجره بالای پنجره اتاق زیر پنجره اتاق زیر پنجره قرار داشت
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که فقط دو طبقه داشته باشد، اما یک اتاق زیر شیروانی را در زیر کمر در پشت بام پیشنهاد داد
10. It was small but typically eighteenth-century in origin, with an Adam doorway and spider web fanlight.
[ترجمه ترگمان]این برج کوچک ولی معمولا در قرن هجدهم با یک درگاه Adam و fanlight عنکبوتی قرار داشت
[ترجمه گوگل]این کوچک بود، اما به طور معمول در قرن هجدهم، با ورودی آدم و فنر وب عنکبوت
11. Eyes open to see, God is really uncommon two Flying Swallow --- do not know when I flew into the small fanlight room.
[ترجمه ترگمان]چشم ها باز می شوند تا ببینند، خدا دو چلچله پرنده غیرعادی است - - نمی دانم چه موقع به اتاق کوچک fanlight پرواز کردم
[ترجمه گوگل]چشم ها باز می شوند تا ببینند، خدا واقعا دوتا پرواز نابالغ است --- نمی دانم وقتی به اتاق اتاق کم نور پرواز کردم