کلمه جو
صفحه اصلی

fastigiate


معنی : نوک دار، راست بالا رونده، بشکل مخروط
معانی دیگر : (نازک و نوک تیز مانند مناره ی کلیسا یا سرو سهی) تیز و سهی، تارک تیز، سهی، منارسان (fastigiated هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

نوک‌دار، (گیاه‌شناسی) راست بالا‌رونده، به‌شکل مخروط


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: fastigiated (adj.)
(1) تعریف: tapering vertically to a narrow point or spire, as some trees.

(2) تعریف: vertical and almost parallel, as some tree branches.

مترادف و متضاد

نوک دار (صفت)
picked, sharp, acuminate, pointed, pointy, rostral, cuspidate, headed, fastigiate

راست بالا رونده (صفت)
fastigiate

بشکل مخروط (صفت)
fastigiate


کلمات دیگر: