1. Better be unborn than untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه ترگمان]بهتر از تعلیم و تربیت، چون نادانی، ریشه بدبختی است
[ترجمه گوگل]بهتر از نوزاد بی حوصله باشد، زیرا جهل ریشه ای از بدبختی است
2. Better be unboun than untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه ترگمان]بهتر از تعلیم و تربیت و تعلیم و تربیت بهتر از تعلیم نیافته است، زیرا جهل و بی خبری ریشه بدبختی است
[ترجمه گوگل]بهتر است بیگانه باشد نه غیرمستقیم، زیرا جهل ریشه ای از بدبختی است
3. Untaught people whose verbal skills are grossly deficient.
[ترجمه ترگمان]افرادی که مهارت های کلامی آن ها به طور فاحش ناقص هستند
[ترجمه گوگل]افرادی که بدون مهارت هستند، مهارتهای کلامی آنها بسیار کم است
4. Wholly untaught, with faculties quite torpid, they seemed to me hopelessly dull.
[ترجمه ترگمان]چون کاملا تعلیم نیافته بودند به نظر من کاملا بی حال بودند
[ترجمه گوگل]کاملا ناخودآگاه، با دانشکده کاملا تکان داد، آنها به نظر من ناامید کننده کسل کننده بود
5. A child is better unborn than untaught.
[ترجمه ترگمان]کودک هنوز به دنیا نیامده است تا تعلیم و تعلیم
[ترجمه گوگل]یک کودک بهتر از نوزاد است
6. A gift untaught is a ship unguided.
[ترجمه ترگمان]یک هدیه، تعلیم و تربیت، یک کشتی unguided است
[ترجمه گوگل]یک هدیه بدون آموزش یک کشتی غیر قابل هدایت است
7. Better be untaught, for ignorance is the root of misfortune.
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت بهتر و تعلیم نیافته است، زیرا نادانی ریشه بدبختی است
[ترجمه گوگل]بهتر است بی فایده باشد، زیرا جهل ریشه ای از بدبختی است
8. Better untaught than ill taught.
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت بهتر از آن است که من آموخته باشم
[ترجمه گوگل]بهتر از بد نادیده گرفته می شود
9. Many believe this technological tool is too important and too useful to be untaught to students.
[ترجمه ترگمان]بسیاری بر این باورند که این ابزار تکنولوژیکی بسیار مهم است و برای تعلیم و تربیت دانش آموزان مفید است
[ترجمه گوگل]بسیاری معتقدند این ابزار تکنولوژیکی بسیار مهم و مفید است تا دانش آموزان به آن ها آموزش ندهند