کلمه جو
صفحه اصلی

uric


معنی : ادراری، پیشابی
معانی دیگر : وابسته به یا دارای اوره، اوره ای، اوریک، موجود در ادرار

انگلیسی به فارسی

ادراری، موجود در ادرار، پیشابی


اوریک، ادراری، پیشابی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: concerning, contained in, or derived from urine.

• pertaining to urine; containing urine; derived from urine

مترادف و متضاد

ادراری (صفت)
urinary, uric

پیشابی (صفت)
urinary, uric

جملات نمونه

1. The remaining amount of uric acid is excreted in the biliary, pancreatic, and gastrointestinal secretions through the gastrointestinal tract.
[ترجمه ترگمان]مقدار باقیمانده اسید اوره در محلول معده و روده دفع می شود
[ترجمه گوگل]مقدار باقی مانده اسید اوریک در دستگاه گوارش، پانکراس و ترشحات دستگاه گوارش از طریق دستگاه گوارش دفع می شود

2. Birds excrete uric acid rather than urea because it is an insoluble solid.
[ترجمه ترگمان]Birds به جای اوره، اسید اوره را جذب می کنند زیرا جامد محلول است
[ترجمه گوگل]پرندگان عصاره اسید اوریک به جای اوره به دلیل اینکه جامد نامحلول است

3. The lower limits of normal for serum uric acid are arbitrarily defined and may vary from one lab to another.
[ترجمه ترگمان]محدودیت کمتری برای اسید اوره سرم به طور دل خواه تعریف می شود و ممکن است از یک آزمایشگاه به آزمایشگاه دیگر متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]حد پایین تر از حد نرمال برای اسید اوریک سرم به صورت خودسرانه تعریف شده است و ممکن است از یک آزمایشگاه به یک دیگر متفاوت باشد

4. Uricosuric agents generally do not lower uric acid levels below the normal range.
[ترجمه ترگمان]عوامل Uricosuric معمولا سطح اسید اوره را پایین تر از محدوده نرمال قرار نمی دهند
[ترجمه گوگل]عوامل اوراسیواسوریک عموما سطوح اسید اوریک را پایین تر از حد نرمال قرار نمی دهند

5. Uric acid production had helped this animal to survive a year-long fast without one drink of water.
[ترجمه ترگمان]تولید اسید Uric به این حیوان کمک کرده بود تا یک سال بدون نوشیدن یک لیوان آب زنده بماند
[ترجمه گوگل]تولید اسید اوریک به این حیوان به مدت یک سال بدون یک آب آشامیدنی کمک کرد

6. Population studies show that serum uric acid levels are not normally distributed; they are skewed toward higher values for both sexes.
[ترجمه ترگمان]مطالعات جمعیت نشان می دهد که سطح اسید اوره serum به طور معمول توزیع نمی شود؛ آن ها به سمت مقادیر بالاتر برای هر دو جنس به سمت بالا منحرف می شوند
[ترجمه گوگل]مطالعات جمعیت نشان می دهد که سطوح اسید اوریک به طور معمول توزیع نمی شود؛ آنها نسبت به مقادیر بالاتر برای هر دو جنس با هم متفاوتند

7. These steroids are uricosuric, but the mechanism by which they promote uric acid excretion is poorly understood.
[ترجمه ترگمان]این استروئید uricosuric هستند اما مکانیزمی که به وسیله آن دفع اسید اوره را ترویج می کنند به خوبی درک می شود
[ترجمه گوگل]این استروئید ها اوریکوسوری هستند، اما مکانیزمی که از طریق آنها باعث تخفیف اسید اوریک می شود، درک نمی شود

8. In addition, sustained normalization of uric acid levels does not produce improvement in renal function.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، نرمال سازی پایدار سطوح اسید اوره، بهبود عملکرد کلیه را ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نرمال سازی پایدار از سطوح اسید اوریک باعث بهبود عملکرد کلیه نمی شود

9. Hyperuricosuria suggests the presence of uric acid overproduction, while low or normal urate excretion indicates altered renal handling of uric acid.
[ترجمه ترگمان]Hyperuricosuria وجود تولید بیش از حد اسید اوره را پیشنهاد می دهد، در حالی که دفع نرمال و یا دفع نرمال urate نشان دهنده کنترل کلیه acid اسید اوره است
[ترجمه گوگل]Hyperuricosuria حاکی از وجود بیش از حد تولید اسید اوریک است، در حالی که تخلیه اورات یا تخلیه طبیعی اوره با تغییر اسید اوریک تغییر یافته است

10. After several months of therapy with a uricosuric agent, the tissue stores are dePleted and urinary uric acid returns to normal.
[ترجمه ترگمان]پس از چندین ماه درمان با یک عامل uricosuric، انبارهای بافت depleted و اسید اوره ادراری به حالت عادی باز می گردند
[ترجمه گوگل]پس از چند ماه درمان با یک داروی اوریکوسوریک، فروشگاه بافتی dePleted شده و اسید اوریک ادرار به حالت طبیعی باز می گردد

11. It is thought that uric acid crystals serve as a nidus for calcium oxalate crystallization resulting in subsequent stone formation.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که کریستال های اسید اوره به عنوان a برای تبلور کربنات کلسیم به کار گرفته می شوند که منجر به تشکیل سنگ بعدی می شود
[ترجمه گوگل]تصور می شود که کریستال های اسید اوریک به عنوان یک کریستالیزاسیون کلسیم اگزالات به کار می روند و منجر به تشکیل سنگ های بعدی می شود

12. Thus, alterations of either uric acid filtration, reabsorption or secretion may result in clinical disorders.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تغییرات تصفیه اسید اوره، reabsorption یا ترشح اسید ممکن است منجر به اختلالات بالینی شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، تغییرات یا فیلتراسیون اسید اوریک، باز جذب یا ترشح می تواند منجر به اختلالات بالینی شود

13. Ingredient: Bolivian uric acid, breast wooden fruit extraction, Hyaluronic acid, Lecithin.
[ترجمه ترگمان]Ingredient: اسید اوره بولیوی، استخراج میوه، breast اسید، hyaluronic اسید
[ترجمه گوگل]اسید اوریک بولیوی، استخراج میوه های چوبی پستان، اسید هیالورونیک، لسیتین

14. Above all, should collect uric fluid to do make water sedimentary smear, germiculture and antibiotic are sensitive experiment.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه آن ها باید مایع uric را جمع آوری کنند تا به لک ول آب را آلوده کنند، germiculture و آنتی بیوتیک نیز آزمایش حساسی هستند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، باید مایع ادرار را برای انجام اسمیر، رسوبی و آنتی بیوتیک آب آزمایش کند


کلمات دیگر: