1. We're unwitting victims of the system.
[ترجمه ترگمان]ما قربانیان بی خبر این سیستم هستیم
[ترجمه گوگل]ما قربانیان ناامید کننده سیستم هستیم
2. The two women claimed they were the unwitting victims of a drugs dealer who planted a large quantity of heroin in their luggage.
[ترجمه ترگمان]این دو زن ادعا کردند که قربانیان بی خبر یک فروشنده مواد مخدر بوده اند که مقدار زیادی هروئین در چمدان خود کار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]این دو زن ادعا کردند که قربانیان ناخواسته یک فروشنده مواد مخدر بودند که مقدار زیادی از هروئین را در چمدانشان کاشتند
3. She was the unwitting tool of the swindlers.
[ترجمه ترگمان]او ابزار ناآگاهانه of بود
[ترجمه گوگل]او ابزار ناخواسته کلاهبرداران بود
4. It had been an unwitting blunder on Blair's part.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه ناآگاهانه در نقش بلر بود
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه ناخواسته در مورد بخش بلر بوده است
5. He became an unwitting accomplice in the crime.
[ترجمه ترگمان]او در این جنایت تنها یک نفر از unwitting بود
[ترجمه گوگل]او به یک همدلی ناخواسته در جرم تبدیل شد
6. She became his unwitting accomplice in the robbery.
[ترجمه ترگمان]اون تنها همدست اون توی سرقت شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به همدلی ناخواسته در سرقت بود
7. She was the unwitting cause of the argument.
[ترجمه ترگمان]بی آن که خود بداند، بی آن که حرفی بزند، از این بحث منصرف شد
[ترجمه گوگل]او علت ناخواسته این استدلال بود
8. The prime minister was an unwitting tool of the president.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر ابزار unwitting رئیس جمهور بود
[ترجمه گوگل]نخست وزیر یک ابزار ناخواسته رئیس جمهور بود
9. Dennis's unwitting participation in our mating was so exciting that we soon overcame any lingering doubts about the risks involved.
[ترجمه ترگمان]مشارکت ناآگاهانه دنیس در جفت گیری ما چنان هیجان انگیز بود که به زودی به هر گونه شک و تردید در مورد خطرات مربوط به آن غلبه کردیم
[ترجمه گوگل]مشارکت ناخواسته دنیس در جفتگیری ما بسیار هیجان انگیز بود، و ما به زودی شک و تردید های طولانی در مورد خطرات درگیر کردیم
10. He had even specified the date of his unwitting confessional.
[ترجمه ترگمان]او حتی تاریخ اعتراف unwitting را مشخص کرده بود
[ترجمه گوگل]او حتی تاریخ اعتراف ناخواسته خود را مشخص کرده بود
11. This has turned drug regulators into unwitting protectors of drug companies.
[ترجمه ترگمان]این امر باعث شده است که کنندگان مواد مخدر به حامیان ناخواسته شرکت های مواد مخدر تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]این تنظیم کننده های مواد مخدر را به محافظان ناخواسته شرکت های دارویی تبدیل می کند
12. Some portray the family as unwitting dupes of conspiracy theorists.
[ترجمه ترگمان]برخی از افراد خانواده را به عنوان اغفال unwitting از نظریه پردازان توطئه به تصویر می کشند
[ترجمه گوگل]برخی بعضی خانواده ها را بعنوان خدایان ناخوشایند نظریه پردازان توطئه معرفی می کنند
13. And while the injunctions are subject to unwitting acceptance, it is impossible to call them into question.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که دستورها در معرض پذیرش ناآگاهانه قرار دارند، نمی توان آن ها را به سوال تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]و در حالی که این دستورات به پذیرش ناخواسته منجر می شود، غیرممکن است که آنها را به سوالاتی بسپاریم
14. At this time, the grizzly was an unwitting figure in a controversy among biologists which still continues.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، خرس خاکستری یک چهره بی خبر از یک جنجال در میان زیست شناسان بود که هنوز هم ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در این زمان، گریزلی یک شخصیت ناخواسته در بحث بین زیست شناسان بود که همچنان ادامه دارد