کلمه جو
صفحه اصلی

scurrilous


معنی : زشت، فحاش، بد دهن، خارج ازاخلاق، ناسزا گو
معانی دیگر : بددهان، دهان دریده، دشنام گو

انگلیسی به فارسی

( scurrile ) فحاش، بد دهن، ناسزا گو


ترسناک، زشت، فحاش، خارج ازاخلاق، بد دهن، ناسزا گو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: scurrilously (adv.), scurrilousness (n.)
(1) تعریف: characterized by or given to using vulgar or coarse language.
مترادف: bawdy, foul-mouthed, ribald, vulgar
مشابه: coarse, insulting, lewd, offensive, rude

- These rather scurrilous remarks were edited from the tape.
[ترجمه ترگمان] این اشارات خشونت آمیز از نوار کاست
[ترجمه گوگل] این سخنان نادرست از نوار ضبط شد
- He refrained from telling his scurrilous tales while the children were present.
[ترجمه خاتون] او زمانیکه بچه ها حضور داشتند از گفتن داستان های خارج از اخلاقش خودداری کرد
[ترجمه ترگمان] در حالی که بچه ها هم حضور داشتند از این تعریف و تمجید خودداری کرد
[ترجمه گوگل] او در حالی که کودکان حضور داشت، خودداری از گفتن داستان های ترسناک خود را انکار کرد
- Pirates have a reputation for being scurrilous fellows.
[ترجمه ترگمان] دزدان دریایی شهرت دارند که آدم های scurrilous هستند
[ترجمه گوگل] دزدان دریایی برای شهرت و اعتقادات خود، شهرت دارند

(2) تعریف: containing or marked by abuse or slander.
مترادف: abusive
مشابه: defamatory, indecent, injurious, insulting, libelous, shameful, slanderous

- The candidate's campaign literature put forward a scurrilous attack on his opponent.
[ترجمه ترگمان] ادبیات مبارزه انتخاباتی یک حمله کوبنده به حریف خود مطرح کرد
[ترجمه گوگل] ادبیات مبارزات انتخاباتی کاندیدای یک حمله مخرب به حریف خود را ارائه می دهد
- This is nothing but a scurrilous rumor.
[ترجمه سجاد] این چیزی به جز یک شایعه غیر اخلاقی نیست.
[ترجمه ترگمان] این چیزی جز یک شایعه نیست
[ترجمه گوگل] این چیزی جز شایعه ای نگران کننده نیست
- They protested the company's scurrilous treatment of workers.
[ترجمه ترگمان] آن ها به رفتار غیرحرفه ای این شرکت اعتراض کردند
[ترجمه گوگل] آنها اعتراض آمیز به کارهای شرم آور این شرکت را رد کردند

• crude, obscene, vulgar; containing obscene or vulgar language; defamatory
if someone says or writes something scurrilous, they criticize someone unfairly or untruthfully in a way that may damage that person's reputation; a formal word.

مترادف و متضاد

زشت (صفت)
abhorrent, heinous, hideous, nefarious, bawdy, ugly, bad, obscene, abominable, execrable, gross, scurrilous, rude, offensive, awry, nasty, contumelious, awkward, black, unfavorable, flagrant, maladroit, backhand, ungainly, dirty, horrid, gash, unpleasant, fulsome, disgusting, invidious, ham-handed, heavy-handed, homely, ill-favored, ill-favoured, pocky, uncouth, ungraceful, unhandsome

فحاش (صفت)
obscene, indecent, abusive, vituperative, scurrile, scurrilous, foul-mouthed, sharp-tongued

بد دهن (صفت)
scurrile, scurrilous, ribald, foul-mouthed, hard-mouthed

خارج از اخلاق (صفت)
obscene, scurrilous

ناسزاگو (صفت)
scurrile, scurrilous

foul-mouthed, vulgar


Synonyms: abusive, coarse, contumelious, defamatory, dirty, filthy, foul, gross, indecent, infamous, insulting, invective, lewd, low, nasty, obscene, offending, offensive, opprobrious, outrageous, raunchy, ribald, salacious, scabrous, scandalous, shameless, slanderous, smutty, truculent, vituperative, vituperatory, vituperous


Antonyms: clean, polite, upright


جملات نمونه

1. She was often quite scurrilous in her references to me.
[ترجمه ترگمان]بارها به من اشاره کرده بود که با من حرف بزند
[ترجمه گوگل]او اغلب در مراجع خود به من بسیار مبهم بود

2. The hoodlums defiled the church with their scurrilous writing.
[ترجمه ترگمان]اوباش و اوباش کلیسا را با دستخط their آلوده کرده بودند
[ترجمه گوگل]هودلم ها کلیسای خود را با نوشتن مبهم خود را خدشه دار کردند

3. He wrote a scurrilous piece about me in the local press.
[ترجمه ترگمان]درباره من در مطبوعات محلی یک تکه scurrilous نوشت
[ترجمه گوگل]او درمورد مطبوعات محلی من را در مورد من نوشته است

4. Scurrilous and untrue stories were being invented.
[ترجمه ترگمان]داستان های نادرست و نادرست اختراع می شد
[ترجمه گوگل]اختراع داستان های پراکنده و نادرست بود

5. A mixture of technical facts and utterly scurrilous gossip and dirt if it relates to the cars.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از واقعیت های فنی و سخن چینی و کثیفی در صورتی که مربوط به ماشین ها باشد
[ترجمه گوگل]مخلوطی از حقایق فنی و شایعات بی نظیر و کثیف اگر مربوط به اتومبیل باشد

6. My scurrilous expectations were fired up by a headline on a handout from the Commission.
[ترجمه ترگمان]از طرف کمیسیون، یک تی تر خبری از طرف کمیسیون توسط یک تی تر منتشر شد
[ترجمه گوگل]انتظارات عجیب و غریب من از سوی کمیته جداگانه منتشر شد

7. Her scurrilous performances have already condemned her.
[ترجمه ترگمان]نمایش های هتاکی او او را محکوم کرده اند
[ترجمه گوگل]اجرای پیش پا افتاده او قبلا او را محکوم کرده است

8. It is sad that scurrilous rumour made the newspapers and has been presented as fact.
[ترجمه ترگمان]این موضوع غم انگیز است که روزنامه های جنجالی روزنامه را ساخت و به عنوان حقیقت معرفی شده است
[ترجمه گوگل]این غم انگیز است که شایعات شنیع روزنامه ها را تهیه کرده و به عنوان واقعیت ارائه شده اند

9. If you know something scurrilous about your boss, you have a weapon against her.
[ترجمه ترگمان]اگه چیزی درباره رئیست بدونی یه اسلحه علیه اون داری
[ترجمه گوگل]اگر چیزی در مورد رئیس خود بدانید، شما سلاح ای علیه او دارید

10. I shall not reply to such a scurrilous attack upon me; it is beneath contempt.
[ترجمه ترگمان]من به چنین حمله scurrilous در مقابل شما پاسخ نخواهم داد؛ در زیر تحقیر است
[ترجمه گوگل]من نباید به چنین حملاتی عصبی به من پاسخ دهم؛ آن زیر تحقیر است

11. As a result, Judas must be seen as something very different from the scurrilous villain of popular tradition.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، یهودا باید به عنوان چیزی بسیار متفاوت از تبه کاران از سنت رایج دیده شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، یهودا باید به عنوان چیزی بسیار متفاوت با تبهکاران مخرب سنت محبوب شناخته شود

12. Delighted we darted off to Niel to report this scurrilous comment.
[ترجمه ترگمان]با کمال خوشوقتی به این نکته پی بردم که این مطلب را به شما بگویم
[ترجمه گوگل]خوشبختانه ما به Niel خندیدیم تا این اظهار نظر بدبینانه را گزارش دهیم

13. An old tale tells of a holy priest who visited his nephew, a scurrilous tavern-keeper.
[ترجمه ترگمان]یک داستان قدیمی از یک کشیش مقدس که به برادرزاده او مراجعه کرده و صاحب مسافرخانه scurrilous است حکایت می کند
[ترجمه گوگل]یک داستان قدیمی از یک کشیش مقدس که از برادرزاده اش، یک دروازه بان دروغین بازدید کرد، می گوید

14. From that time, his anti-Semitism grew so shrill and scurrilous that its virulence still makes one wince.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، احساسات ضد سامی آن چنان گوش خراش و scurrilous شد که virulence آن هنوز باعث درهم کشیدن چهره او می شود
[ترجمه گوگل]از آن زمان، ضد یهودیت او چنان خیره کننده و ترسناک بود که ویپولیسم آن هنوز هم موجب می شود

پیشنهاد کاربران

افتراآمیز



کلمات دیگر: