1. sight unseen
بدون دیدن ملک مورد معامله یا چیز مورد بحث
2. Many a flower is born to blush unseen.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گل ها بدون اینکه دیده شوند به دنیا می آیند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گل ها متولد شده اند تا سرخورده نشوید
3. I had the strong sense of an unseen presence in the room.
[ترجمه ترگمان]احساس قوی یک حضور نادیدنی درون اتاق را داشتم
[ترجمه گوگل]من حس قوی حضور غیرممکن در اتاق داشتم
4. We bought the table sight unseen and were pleased to find it was perfect for our kitchen.
[ترجمه ترگمان]ما می زی را که نادیده گرفته بودیم خریدیم و خوشحال بودیم که آن را به خاطر آشپزخانه خودمان پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما میز را دیدیم که نامرئی بود و خوشحالیم که برای آشپزخانه ما مناسب بود
5. I managed to slip out the room unseen.
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه دیده شود از اتاق بیرون رفتم
[ترجمه گوگل]من موفق شدم از اتاق بیرون بیایم
6. We print a selection of previously unseen photos from the Spanish rider's early years.
[ترجمه ترگمان]ما گزیده ای از عکس های نامرئی را از اوایل سال سواری اسپانیایی چاپ کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک انتخاب از عکس های قبلا غیرقابل مشاهده از سال های اولیه سوارکار اسپانیایی را چاپ می کنیم
7. Unseen birds sang in the trees above us.
[ترجمه ترگمان]پرندگان ندیده در درختان بالای سرمان آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]پرندگان غیرقابل مشاهده در درختان بالای ما آواز خواندند
8. Raj crept out of the house unseen.
[ترجمه ترگمان]راج بدون اینکه دیده شود از خانه بیرون خزید
[ترجمه گوگل]راج از خانه خارج نشده است
9. The exam consists of an essay and an unseen translation.
[ترجمه ترگمان]این آزمون شامل یک مقاله و یک ترجمه نادیده است
[ترجمه گوگل]امتحان شامل یک مقاله و یک ترجمه غریب است
10. A computer virus may lurk unseen in a computer's memory, calling up and infecting each of the machine's data files in turn.
[ترجمه ترگمان]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر پنهان بماند و هر کدام از فایل های داده ماشین را به نوبه خود جذب کند
[ترجمه گوگل]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر ظاهر شود و هر یک از فایلهای داده دستگاه را به نوبه خود فراخوانی و آلوده کند
11. I never buy anything sight unseen.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت چیزی ندیدم که دیده نشه
[ترجمه گوگل]من هرگز چیزی را دیدم که به نظر نمیرسد
12. There were unseen dangers from every side of the travelers.
[ترجمه ترگمان]از همه طرف مسافران خطر دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]خطرات نامطلوب در هر طرف مسافران وجود داشت
13. If they hit any unseen obstacle they would be pitched headlong into the snow.
[ترجمه ترگمان]اگر به مانعی نامرئی برخورد می کردند با سربه میان برف ها شیرجه می زدند
[ترجمه گوگل]اگر آنها به هر مانعی ناشناخته ضربه بزنند، آنها می توانند به طور ناگهانی در برف قرار بگیرند
14. You should never buy a car sight unseen.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نباید کسی رو دیده باشی که دیده نشه
[ترجمه گوگل]شما هرگز نباید یک چشم انداز ماشین را به صورت نامناسب بخرید