1. There was a coating of slime on the unwashed sink.
[ترجمه ترگمان]روی سینک ظرفشویی پر از گل بود
[ترجمه گوگل]یک پوشش از لجن در سینک بی نظیر وجود دارد
2. Leftover food and unwashed dishes cover the dirty counters.
[ترجمه ترگمان]که باقی غذا و شسته شده اون خونه کثیف رو پوشش میده
[ترجمه گوگل]مواد غذایی باقی مانده و ظروف بدون شستشو، شمارنده های کثیف را پوشش می دهد
3. The children were unwashed and unkempt.
[ترجمه ترگمان]بچه ها unwashed و ژولیده بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها بی شستی و بی روح بودند
4. He looked unwashed and uncared for.
[ترجمه ترگمان]با قیافه unwashed و uncared به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او بدون شستشو نگاه کرد
5. He was unwashed, uncombed, with his clothes half buttoned.
[ترجمه ترگمان]نشسته بود، نشسته بود، لباس هایش را نیم بسته بود
[ترجمه گوگل]او بدون شستشو، ناحیه کمری، با لباس های خود را نیمه قلاب
6. Their clothes were dirty and their hair unwashed.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش کثیف بود و hair شسته شده بود
[ترجمه گوگل]لباس آنها کثیف بود و موهایشان شسته نشده بود
7. What light struggled through the unwashed front window soon gave up the ghost in the air that seemed almost palpably grey.
[ترجمه ترگمان]چیزی که از میان پنجره unwashed دست و پا می زد، به زودی روح را در هوا رها کرد که تقریبا به نظر می رسید که به نظر می رسد خاکستری باشد
[ترجمه گوگل]به زودی نور خیره کننده ای که از طریق پنجره ی جلوگیری شده از بین رفته بود فریاد زد که شبح در هوا بود که به نظر می رسید تقریبا ارغوانی خاکستری بود
8. And the ragamuffin kids: unwashed kids, hungry kids, artful kids, verminous kids, nice kids and unholy terrors.
[ترجمه ترگمان]و بچه های ragamuffin، بچه های unwashed، بچه های گرسنه، بچه های لوس، بچه های پر از حشرات، بچه های خوب و موذی
[ترجمه گوگل]بچه های رگاموفین بچه ها، بچه گرسنه، بچه های باهوش، بچه های پرخاشگر، بچه های خوب و ترورهای نابالغ را بی قرار گذاشتند
9. He smelled offensively unwashed.
[ترجمه ترگمان]بوی زننده و unwashed می داد
[ترجمه گوگل]او بیهوش شد و بیهوش شد
10. He had to cycle home unwashed as no washing facilities were provided at work.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود تا آنجا که هیچ امکانات رخت شویی در محل کار نبود، نشسته باشد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد بدون شستن خانه بچرخد، چون هیچ امکانات شستشو در محل کار ارائه نشد
11. Therefore unwashed river sand and leaf-mould mixture, or the usual mixture of clay with some organic detritus is suitable.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ماسه رودخانه شسته شده و مخلوط leaf، و یا مخلوط معمولی خاک رس با یک detritus ارگانیک مناسب است
[ترجمه گوگل]بنابراین ماسه رودخانه و ماسه ریخته گری بدون ریخته شده یا مخلوط معمولی خاک رس با برخی از مواد معدنی آلی مناسب است
12. The best way to store fresh berries is unwashed, in an open or perforated basket in the refrigerator.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای ذخیره دانه های تازه شسته شده در یک سبد باز یا سوراخ دار در یخچال است
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای ذخیره انواع توت تازه، در یک سبد باز یا سوراخدار در یخچال نیست
13. She was cold and unwashed and hunger pangs were beginning to gnaw again.
[ترجمه ترگمان]سرد و شسته شده بود و درد گرسنگی دوباره شروع به جویدن کرد
[ترجمه گوگل]او سرد و بدون شستشو بود و گرسنگی دوباره شروع به گرسنگی می کرد
14. I came downstairs and the place stank of unwashed bodies mixed with the smells of kippers being grilled and sausages fried.
[ترجمه ترگمان]به طبقه پایین امدم و بوی بدن نا آلوده به مشام می رسید با بوی ماهی دودی که کباب شده و سوسیس سرخ کرده بودند
[ترجمه گوگل]من پایین پایین آمدم و محل خیمه ای از اجاق های شسته نشده مخلوط با بوی کپور در حال کباب کردن و سوسیس سرخ شده
15. The bicycles obstructing the way, the unloved and unwashed stair carpet, the large and perplexing stain on the elderly wallpaper.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه که جلوی راه را سد کرده بود، فرش و فرش unwashed، لکه بزرگ و پیچیده روی کاغذدیواری پیر
[ترجمه گوگل]دوچرخه ای که مانع از راه رفتن، فرش پله غیرممکن و غیرشخصی، لکه های بزرگ و مبهم در تصویر زمینه سالمندان است