1. the sculptural quality that inhabits some of his paintings
ویژگی تندیس مانندی که در برخی از نقاشی های او وجود دارد
2. He enjoyed working with clay as a sculptural form.
[ترجمه ترگمان]از کار کردن با خاک رس به عنوان یک شکل مجسمه سازی لذت می برد
[ترجمه گوگل]او لذت بردن از کار با خاک رس به عنوان یک شکل مجسمه
3. The early series deal with the sculptural property of moving water in studio set-ups.
[ترجمه ترگمان]سری اول با ویژگی مجسمه سازی آب در حال حرکت در مجموعه استودیو سروکار دارد
[ترجمه گوگل]سری اولیه با ویژگی های مجسمه آب متحرک در مجموعه های استودیویی مقابله می کند
4. His latest sculptural indictments are on view at Josh Baer until 17 October.
[ترجمه ترگمان]آخرین indictments در زمینه مجسمه سازی تا ۱۷ اکتبر در جاش Baer دیده می شود
[ترجمه گوگل]آخرین اخطارهای مجسمه سازی او تا ژوئیه 17 تا ژوئیه 17 است
5. It included academic studies, theatrical studies, caryatids, sculptural heads, nudes, portraits, studies for paintings.
[ترجمه ترگمان]این رشته شامل مطالعات آکادمیک، مطالعات تئاتری، caryatids، سره ای مجسمه سازی، برهنه شدن، پرتره، و مطالعات برای نقاشی ها می شود
[ترجمه گوگل]این شامل مطالعات آکادمیک، مطالعات تئاتری، کریاتید، سرهای مجسمه، کلیساها، پرتره، مطالعات نقاشیها بود
6. By association, then, sculptural adornment so popular under art nouveau was rendered obsolete.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، زیور آلات و مجسمه ای که تحت nouveau هنر رواج پیدا کرده بود منسوخ شد
[ترجمه گوگل]با هماهنگی، پس از آن، دکوراسیون مجسمه ای که در عرصه نوین بسیار محبوب بود، منسوخ شد
7. The sculptural decoration here is very rich in figures and picture carving.
[ترجمه ترگمان]تزیین sculptural در اینجا بسیار غنی از اشکال و حکاکی تصویر است
[ترجمه گوگل]دکوراسیون مجسمه سازی در اینجا بسیار باارزش در ارقام و حکاکی تصویر است
8. His sculptural arts flew his own colors.
[ترجمه ترگمان]هنر sculptural به رنگ های خودش پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]هنرهای مجسمه او رنگ های خود را پرتاب کرد
9. Its collection includes glassworks, and large sculptural cabinets made of acrylic, aluminum and tropical wood.
[ترجمه ترگمان]مجموعه آن شامل glassworks، و قفسه های بزرگ مجسمه ساخته شده از اکریلیک، آلومینیوم و چوب استوایی است
[ترجمه گوگل]مجموعه آن شامل شیشه سازی و کابینت های مجسمه ای بزرگ ساخته شده از چوب اکریلیک، آلومینیوم و گرمسیری است
10. The shaped sculptural model should abstain from sunlight or fire, the right desiccative way for the shaped model is air desiccation. After being inside out desiccated.
[ترجمه ترگمان]مدل sculptural شکل باید از نور خورشید یا آتش پرهیز کند، روش درست desiccative برای مدل شکل، desiccation هوا است بعد از اینکه در حال خشک شدن است
[ترجمه گوگل]مدل مجسمه ای شکل باید از نور خورشید یا آتش جلوگیری شود، راه خشک کردن مناسب برای مدل شکل، خشک شدن هوا است بعد از اینکه داخل پوست خشک شد
11. The sculptural "haute couture" pieces enchant and enthrall with its ingenious construction and tactile allure of porcelain.
[ترجمه ترگمان]سبک مجسمه سازی مجسمه سازی، pieces را به جا می گذارد و شیفته ساخت مبتکرانه آن و گیرایی ملموسی از چینی می شود
[ترجمه گوگل]قطعات مجسمه سازی 'Haute Couture' با ساخت و ساز و طراوت آن و جذابیت لمسی از پرسلن جذاب و جذاب می شوند
12. It displays the extraordinary virtuosity which this scheme encourages, but has at the same time great sculptural power.
[ترجمه ترگمان]آن مهارت فوق العاده ای را که این طرح به آن تشویق می کند، به نمایش می گذارد، اما در عین حال قدرت مجسمه ای عظیم دارد
[ترجمه گوگل]این نمایشگر فوق العاده ای است که این طرح را تشویق می کند، اما در عین حال قدرت مجسمه سازی عالی نیز دارد
13. These beautiful evergreen trees catch the sun and produce wonderful sculptural forms.
[ترجمه ترگمان]این درختان همیشه سبز زیبا به خورشید می رسند و فرم های مجسمه سازی شگفت انگیزی را تولید می کنند
[ترجمه گوگل]درختان همیشه سبز زیبا، خورشید را جذب می کنند و فرم های شگفت انگیزی را تولید می کنند
14. The Romans did not try to compete in the sculptural and decorative field.
[ترجمه ترگمان]رومیان سعی نکردند در زمینه مجسمه سازی و تزیینی رقابت کنند
[ترجمه گوگل]رومی ها سعی نکردند در عرصه مجسمه سازی و تزئینی رقابت کنند