کلمه جو
صفحه اصلی

voluptuous


معنی : شهوانی، خوش گذران، شهوت انگیز، شهوت پرست، شهوتران
معانی دیگر : رجوع شود به: sensual

انگلیسی به فارسی

شهوتران، شهوت پرست، شهوت انگیز، شهوانی


مودبانه، شهوت انگیز، خوش گذران، شهوتران، شهوت پرست، شهوانی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: voluptuously (adv.), voluptuousness (n.)
(1) تعریف: full of or characterized by sensual pleasures.
مترادف: carnal, sensual
مشابه: animal, erotic, fleshly, hedonistic, hot, lascivious, lustful, sybaritic, voluptuary, wanton

- They were engaged in a voluptuous kiss.
[ترجمه ترگمان] با یک بوسه شهوت آمیز نامزد شده بودند
[ترجمه گوگل] آنها در یک بوسه خوشایند مشغول بودند

(2) تعریف: full and alluring in shape.
مشابه: buxom, curvaceous, full, luscious, round, sensuous, sumptuous

- The dress accentuated her voluptuous figure.
[ترجمه ترگمان] لباسی که بر تن داشت اندام شهوت انگیز او را نمایان می ساخت
[ترجمه گوگل] این لباس شخصیت خوابیده او را برجسته می کند

(3) تعریف: directed toward or occupied by luxury and sensual enjoyment.
مترادف: hedonistic, sybaritic
متضاد: ascetic
مشابه: luscious, luxurious, opulent, self-indulgent, sumptuous, unrestrained, wanton

- The hotel offered voluptuous furnishings.
[ترجمه ترگمان] در این هتل اسباب اثاثیه voluptuous فراهم می شد
[ترجمه گوگل] این هتل مجهز به لوازم آرامش بخش بود

• sensual, sensuous; luxurious, hedonistic; having an attractive full figure (of a woman)
a voluptuous woman has large breasts and hips and is considered to be sexually desirable; a literary word.
something that is voluptuous gives you a great deal of pleasure because of the rich way it is experienced through your senses.

مترادف و متضاد

شهوانی (صفت)
randy, sensual, carnal, brutal, passionate, lustful, lecherous, lascivious, fulsome, voluptuous, salacious, red-blooded, ruttish

خوش گذران (صفت)
rackety, luxurious, light-minded, free-living, voluptuous, sportful, pleasure-loving

شهوت انگیز (صفت)
obscene, luscious, lascivious, voluptuous, lusty, sexy

شهوت پرست (صفت)
lewd, lecherous, voluptuous, salacious

شهوتران (صفت)
licentious, oversexed, voluptuous, voluptuary, salacious

given to sensual pleasure; pleasurable to the senses


Synonyms: appealing, attractive, delightful, desirable, enticing, erotic, fleshly, hedonist, hedonistic, indulgent, lubricious, luxurious, pleasing, salacious, self-indulgent, sensuous, sexy, sybaritic, wanton


Antonyms: flat, underdeveloped


جملات نمونه

1. I sank into the bed's voluptuous warmth.
[ترجمه ترگمان]با گرمای شهوت ناک در بس تر فرو رفتم
[ترجمه گوگل]من به گرمی خوابیده به تخت افتاده ام

2. It's the kind of swimwear that flatters a voluptuous body.
[ترجمه ترگمان]این نوعی of است که یک بدن شهوت انگیز را flatters می کند
[ترجمه گوگل]این نوع لباس شنا است که بدن را خوشبخت می کند

3. Greg sank into the leather warmed by his voluptuous posterior.
[ترجمه ترگمان]گرگ روی چرم نرم و voluptuous فرو رفت
[ترجمه گوگل]گرگ غرق در چرم گرم شده توسط خلفی خوابیده اش

4. We can not have the voluptuous strengths of new technology, but books have the attraction of maturity.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم قدرت شهوت برانگیز فن آوری های جدید را داشته باشیم، اما کتاب ها جاذبه بلوغ را دارند
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم نقاط قوت تکنولوژی جدید داشته باشیم، اما کتاب ها جذابیت بالاتری دارند

5. Everyone turned to look at Gordon and his voluptuous mistress as they entered the room.
[ترجمه ترگمان]همه برگشتند و به گوردون و خانم his نگاه کردند که وارد اتاق شدند
[ترجمه گوگل]هرکسی به گوردون و معشوقه خوابیده اش نگاه کرد و وارد اتاق شد

6. Enter the voluptuous femme fatale with dangerous links to the mob.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"را وارد کنید\"، \" \" \" \" \"
[ترجمه گوگل]زن فاسد دوست داشتنی را با لینک های خطرناکی به توپی وارد کنید

7. The voluptuous actress wouldn't need to play foolish games with him.
[ترجمه ترگمان]هنرپیشه شهوانی لازم نبود با او بازی کند
[ترجمه گوگل]بازیگر سرسخت نباشید با او بازی های احمقانه ای انجام دهید

8. She was like some voluptuous painting by Titian.
[ترجمه ترگمان]مثل یک نقاشی voluptuous بود
[ترجمه گوگل]او مانند نقاشی خوابیده توسط تیتان بود

9. A voluptuous blonde hooker in a long white gown entered the spacious bar.
[ترجمه ترگمان]یک جنده بلوند سکسی با لباس بلند سفید وارد بار بزرگ شد
[ترجمه گوگل]یک لباس هوادار خوش شانس در یک لباس بلند بلند سفید وارد نوار بزرگ شد

10. The dancer's movements were slow and voluptuous.
[ترجمه ترگمان]حرکات رقص آهسته و شهوت انگیز بود
[ترجمه گوگل]جنبش های رقصنده آهسته و خوابیده بودند

11. She a voluptuous creature with blonde hair.
[ترجمه ترگمان]اون یه موجود شهوت انگیز با موهای بلوند بود
[ترجمه گوگل]او یک موجود خوش تیپ با موهای بلوند است

12. As a rule, Scorpios have strong, voluptuous bodies and excellent recuperative powers.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قانون، Scorpios بدن قوی، شهوت انگیز و قدرت recuperative عالی دارند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قانون، اسکورسیزی دارای بدن قوی و مودبانه و توانایی احیای عالی است

13. She looked dazzling radiant rich brilliant voluptuous all at the same time.
[ترجمه ترگمان]او در عین حال درخشان و شهوانی بود
[ترجمه گوگل]او در همان زمان نگاهی خیره کننده به نور خیره کننده ای داشت که درخشان تمام آن را دوست داشت

14. Beyond all question, this is the most voluptuous scene we have yet looked upon.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، این جالب ترین صحنه voluptuous است که ما تاکنون به آن نگاه کرده ایم
[ترجمه گوگل]فراتر از همه سوال، این صحنه مضحک ترین ما هنوز به نظر می رسد

پیشنهاد کاربران

( زن ) خوش قواره، پر و پاچه دار، تپل مپل، خوش هیکل، دارای انحناء وقوسهای ظریف زنانه

Oxford:
of a woman: curvaceous and sexually attractive

Cambridge:
a voluptuous woman has a soft, curved, sexually attractive body



تحریک کننده



زن / دخترِ پر و پاچه دار، خوش پر و پاچه


کلمات دیگر: