کلمه جو
صفحه اصلی

unwanted


معنی : نا مطلوب
معانی دیگر : ناخواسته (رجوع شود به: want)

انگلیسی به فارسی

ناخواسته (رجوع شود به: want)


ناخواسته، نا مطلوب


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of wanted.

• undesirable, unsought, unwelcome
you say that something is unwanted when a particular person does not want it, or when nobody wants it.

مترادف و متضاد

نامطلوب (صفت)
unfavorable, unpleasant, noisome, undesirable, uncalled-for, ill-favored, ill-favoured, unwanted, indign

جملات نمونه

1. some ancient peoples exposed unwanted infants
برخی از اقوام کهن نوزادان ناخواسته را رها می کردند و می رفتند.

2. This notice should keep unwanted visitors out.
[ترجمه ترگمان]این اخطار باید بازدیدکنندگان ناخواسته را بیرون نگه دارد
[ترجمه گوگل]این اطلاعیه باید بازدیدکنندگان ناخواسته را بیابد

3. She exposed her unwanted baby by the roadside.
[ترجمه ترگمان]او بچه ناخواسته خود را کنار جاده در معرض دید قرار داد
[ترجمه گوگل]او نوزاد عجیب و غریب خود را در کنار جاده بیرون کشید

4. They had drowned the unwanted kittens.
[ترجمه ترگمان]آن ها بچه گربه ناخواسته را غرق کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بچه گربه های ناخواسته را غرق کرده بودند

5. Every year thousands of unwanted animals are abandoned.
[ترجمه ترگمان]هر ساله هزاران حیوان ناخواسته رها می شوند
[ترجمه گوگل]هر سال هزاران نفر از حیوانات ناخواسته رها می شوند

6. She spent the entire evening fending off unwanted admirers.
[ترجمه ترگمان]او تمام شب را صرف دفاع از admirers ناخواسته کرد
[ترجمه گوگل]او تمام شب را صرف تحرک ناخواسته کرد

7. She tried to escape the unwanted attentions of her former boyfriend.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد از توجه ات ناخواسته دوست پسرش فرار کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از توجه ناخواسته دوست پسر سابقش فرار کند

8. A company can make a bundle by selling unwanted property.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت می تواند با فروش اموال ناخواسته بسته ای بسازد
[ترجمه گوگل]یک شرکت می تواند با فروش ملک ناخواسته یک بسته نرم افزاری ایجاد کند

9. You can give your unwanted goods to charity.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید کالاهای ناخواسته خود را به خیریه بدهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید کالاهای ناخواسته خود را به موسسه خیریه بدهید

10. It is very sad when children feel unwanted .
[ترجمه ترگمان]زمانی که کودکان ناخواسته احساس می کنند، بسیار غم انگیز است
[ترجمه گوگل]وقتی کودکان احساس ناخوشایند می کنند بسیار غم انگیز است

11. Professor Gravity now seems to have become an unwanted fixture in the college.
[ترجمه ترگمان]حالا به نظر می رسد که پروفسور جاذبه یک برنامه ناخواسته در کالج شده باشد
[ترجمه گوگل]امروزه به نظر می رسد پروفسور گرانش تبدیل به یک آرمان ناخواسته در کالج شده است

12. She managed to divest herself of the unwanted property.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خود را از ملک ناخواسته بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او توانست خودش را از اموال ناخواسته غارت کند

13. The refugees were made to feel like unwanted guests in the country.
[ترجمه ترگمان]پناهندگان باید مانند میهمانان ناخواسته در کشور احساس کنند
[ترجمه گوگل]پناهندگان به عنوان مهمانان ناخواسته در کشور احساس راحتی می کردند

14. The only way to escape the unwanted attentions of the local men was not to go out.
[ترجمه ترگمان]تنها راه فرار از توجه ات ناخواسته مردم محلی این بود که بیرون بروند
[ترجمه گوگل]تنها راه فرار از توجه ناخواسته مردان محلی نبود که بیرون بیاید

پیشنهاد کاربران

غیر عمد

ناخواسته

ناخواستنی ( دیگه بهش احتیاج نداری مث اسباب و لوازم )

بلااستفاده


کلمات دیگر: