کلمه جو
صفحه اصلی

baffled


گیج یا گمراه کردن، مغشوش کردن، دستپاچه کردن، بی نتیجه کردن، پریشانی، اهانت

انگلیسی به فارسی

سردرگم، گیج، مات مبهوت، گیج یا گمراه کردن، دست پاچه کردن، بینتیجه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• confused, bewildered; amazed, shocked

جملات نمونه

1. she baffled all our attempts at finding her
او همه ی سعی ما را برای یافتنش مختل کرد.

2. the murders baffled the police
آن آدمکشی ها پلیس را سردرگم کرد.

3. we were baffled by many problems
مشکلات زیادی سر راهمان سبز شد.

4. The police were baffled, and Sherlock Holmes was called in to investigate.
[ترجمه ترگمان]پلیس گیج شده بود و شرلوک هولمز برای تحقیق فراخوانده شد
[ترجمه گوگل]پلیس با کمال تعجب و شرلوک هولمز برای تحقیق دعوت شد

5. Officials say they're baffled about the cause of the gas explosion.
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که آن ها در مورد علت انفجار گاز سردرگم شده اند
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که آنها در مورد علت انفجار گاز از بین رفته اند

6. It baffled me that he rejected my offer.
[ترجمه ترگمان]این مرا گیج می کرد که پیشنهاد مرا رد کرد
[ترجمه گوگل]این باعث ناراحتی من شد که پیشنهاد من را رد کرد

7. One of the exam questions baffled me completely.
[ترجمه ترگمان]یکی از سوالات آزمون من را به طور کامل گیج کرد
[ترجمه گوگل]یکی از سوالات امتحان من را کاملا از بین برد

8. She was completely baffled by his strange behaviour.
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیبش کام لا گیج شده بود
[ترجمه گوگل]او با رفتار عجیبش کاملا متعجب شد

9. The thick walls of the great hall baffled the square noises.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای قطور سالن بزرگ، سر و صدا را گیج کرده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارهای ضخیم از سالن بزرگ صدای مربع را تحت تأثیر قرار داد

10. The examination question baffled me completely and I couldn't answer it.
[ترجمه ترگمان]سوال examination کاملا مرا گیج کرده بود و نمی توانستم به آن پاسخ دهم
[ترجمه گوگل]سؤال آزمایشی من را به طور کامل منحرف کرد و من نمیتوانستم به آن پاسخ دهم

11. The storms have baffled meteorologists in the United States.
[ترجمه ترگمان]طوفان ها هواشناسی را در ایالات متحده سردرگم کرده اند
[ترجمه گوگل]طوفان هواشناسان در ایالات متحده را مبهوت کرده است

12. Medical authorities were baffled, both as to its causes and its virulence.
[ترجمه ترگمان]مقامات پزشکی هر دو به علت علل و virulence گیج شده بودند
[ترجمه گوگل]مقامات پزشکی، هر دو به علت علل آن و ویروسی بودن آن، ناراحت بودند

13. I'm baffled why she hasn't called.
[ترجمه ترگمان]گیج شده ام که چرا زنگ نزده است
[ترجمه گوگل]من دلم برایش تنگ شده است چرا که او ندانسته است

14. I was completely baffled in my search for hidden treasure.
[ترجمه ترگمان]من کاملا گیج و سردرگم شده بودم
[ترجمه گوگل]من در جست وجوی من برای گنجینه پنهان به طور کامل از بین رفته بودم

15. The doctors are completely baffled by her illness.
[ترجمه ترگمان]دکترها از بیماری او کاملا گیج شده بودند
[ترجمه گوگل]پزشکان به طور کامل از بیماری او ناراحت هستند

پیشنهاد کاربران

به اصطلاح خودمون همینطور مونده بود. . .

مبهوت

پیچیده

شگفت زده


کلمات دیگر: