کلمه جو
صفحه اصلی

uproarious


معنی : پر سر و صدا، پر صدا، پر همهمه، پرغوغا
معانی دیگر : پر جنجال، غریوآمیز، توام با قهقهه، قهقهه زنان

انگلیسی به فارسی

پرغوغا، پرصدا، پر همهمه، پرسروصدا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: uproariously (adv.), uproariousness (n.)
(1) تعریف: causing loud or uncontrollable laughter; hilarious.
متضاد: solemn
مشابه: hilarious

- The adults were watching an uproarious comedy downstairs, and the howls of laughter were keeping the children awake.
[ترجمه ترگمان] بزرگ ترها طبقه پایین کمدی را تماشا می کردند و صدای خنده بچه ها را بیدار نگه می داشت
[ترجمه گوگل] بزرگسالان یک کمدی عجیب و غریب را در طبقه پایین تماشا می کردند و صدای خنده باعث بیدار شدن بچه ها می شد

(2) تعریف: characterized by or making an uproar.
متضاد: calm
مشابه: hilarious

• turbulent, riotous, boisterous; hilarious
uproarious laughter is very noisy; a literary word.

مترادف و متضاد

پر سر و صدا (صفت)
loud, tumultuous, blatant, obstreperous, noisy, piercing, deafening, unquiet, clamorous, vociferous, earsplitting, uproarious

پر صدا (صفت)
loud, orotund, noisy, full-mouthed, sonorous, plangent, uproarious

پر همهمه (صفت)
tumultuous, noisy, uproarious

پر غوغا (صفت)
uproarious

جملات نمونه

1. He had spent several uproarious evenings at the Embassy Club.
[ترجمه ترگمان]چند شب متوالی در باشگاه سفارت سپری کرده بود
[ترجمه گوگل]او چندین شب وحشتناک را در باشگاه سفارت صرف کرده بود

2. The noise of talk and laughter was uproarious.
[ترجمه ترگمان]همهمه گفتگوها و خنده پر از هیاهو و هیاهو بود
[ترجمه گوگل]سر و صدا گفت و گو و خنده بود وحشت زده بود

3. It's a very amusing play with an uproarious final act.
[ترجمه ترگمان]بازی بسیار سرگرم کننده ای است با یک نمایش پایانی
[ترجمه گوگل]این یک بازی بسیار سرگرم کننده با یک عمل نهایی عجیب و غریب است

4. Then, Williams received uproarious acclaim for a leaping celebration as spectacular as a Sadler's Wells solo.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، ویلیامز با هیاهو و هیاهو برای جشن پریدن به عنوان a s ولز مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پس از آن، ویلیامز تحسین وحشیانه برای جشن پرشور به عنوان یک انحصاری به عنوان یک شخصیت Wells سادلور دید

5. They burst into uproarious laughter.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به خندیدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها به خنده ی عجیب و غریب سرازیر می شوند

6. The course ended with a magnificent banquet and uproarious party, despite the prospect of a 30 a. m. departure next day.
[ترجمه ترگمان]با وجود منظره ۳۰ ثانیه، مهمانی با یک ضیافت مجلل و پر هیاهو به پایان رسید ام روز بعد حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]با وجود چشم انداز 30 ساله، این دوره با یک ضیافت با شکوه و حزب عجیب و غریب به پایان رسید متر روز خروج

7. Never was a gathering more varied and more uproarious.
[ترجمه ترگمان]هرگز یک گردهمایی more و more از آن باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]هرگز جمع آوری و متنوع تر و جنجالی تر نبوده است

8. The guests within earshot joined them in uproarious laughter.
[ترجمه ترگمان]مهمانان دور هم جمع شدند و قهقهه خنده را سر دادند
[ترجمه گوگل]مهمانان در گوشه ای به آنها خندیدند

9. But Pauline Daniels has created a whole new interpretation of the uproarious soliloquy.
[ترجمه ترگمان]اما Pauline دانیلز، تفسیر جدیدی از the را به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]اما پلین دانیلز تفسیر کاملا جدیدی را از تجسم عجیب و غریب ایجاد کرده است

10. Croft shook his head as if to halt the uproarious whirl of his head.
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان داد و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]کرافت سرش را تکان داد، انگار که سرش را از سرش بیرون بکشد

11. At every moment a group of men involved themselves in uproarious horse - play.
[ترجمه ترگمان]در هر لحظه گروهی از مردان درگیر بازی با uproarious بودند
[ترجمه گوگل]در هر لحظه گروهی از مردان خود را در اسب وحشیانه بازی کردند

12. This utterance of his was greeted with bursts of uproarious laughter.
[ترجمه ترگمان]این کلمات او را از خنده روده بر می کرد
[ترجمه گوگل]این سخن او با انفجار خنده ی عجیب و غریب به سر می برد


کلمات دیگر: