1. Vulgarity is a very important ingredient in life.
[ترجمه ترگمان]Vulgarity یک جز بسیار مهم در زندگی است
[ترجمه گوگل]زوال عنصر بسیار مهم در زندگی است
2. She was offended by the vulgarity of their jokes.
[ترجمه ترگمان]از ابتذال their او رنجیده بود
[ترجمه گوگل]او توسط عصبانیت جوک های خود مجرم شده بود
3. What he said trenched on vulgarity.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت \"trenched\" بود
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت، بر بتدریج تمرکز دارد
4. It's his vulgarity that I can't take.
[ترجمه ترگمان]این vulgarity است که من نمی توانم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]این زشتی است که من نمی توانم بپذیرم
5. I disgusted with him at his vulgarity.
[ترجمه ترگمان]از او به خاطر این که او را ناراحت کرده بودم از او متنفر بودم
[ترجمه گوگل]من با عصبانیت او را ناراحت کردم
6. I hate the vulgarity of this room.
[ترجمه ترگمان]از ابتذال این اتاق متنفرم
[ترجمه گوگل]از تنفر این اتاق نفرت دارم
7. There's a good deal of vulgarity.
[ترجمه ترگمان]چیز پستی زیادی هست
[ترجمه گوگل]یک معامله خوب از بدگمانی وجود دارد
8. The vulgarity had a lasting impression on me.
[ترجمه ترگمان] The تاثیر زیادی روی من گذاشته بود
[ترجمه گوگل]ظلم و ستم بر من تأثیر گذاشت
9. There is little to suggest any aesthetic vulgarity or antipathy to culture on their part.
[ترجمه ترگمان]چیزهای کمی وجود دارد که هیچ یک از جنبه های ادبی زیبایی و یا نفرت را نسبت به فرهنگ خود نشان دهند
[ترجمه گوگل]کمی برای نشان دادن هیچ گونه زیبایی شناسی زیبایی و یا نگرانی در مورد فرهنگ خود وجود ندارد
10. In Holy Trinity Church Nicholson abounded in anecdotes, vulgarity, rudeness, emotional appeals, a dogmatism so dogmatic as to frighten.
[ترجمه ترگمان]در کلیسای مقدس تثلیث، نیکلسون در داستان ها، ابتذال، خشونت، appeals عاطفی، و dogmatism که تا آن حد متعصبانه بود فراوان بود
[ترجمه گوگل]در کلیسای تثلیث نیکولسون در عرفان، زگیل، ناراحتی، تجدید نظر عاطفی، یک dogmatism به عنوان dogmatic به عنوان به ترساندن abunded
11. His vulgarity offended the code of his tweedy circle.
[ترجمه ترگمان]ابتذال او رمز این محفل را از خود رنجانده بود
[ترجمه گوگل]زرق و برق خود را به کد دایره تودو خود متهم کرد
12. Their vulgarity, loudness and lack of manners scandalized their hosts.
[ترجمه ترگمان]ابتذال، سر بلند و فقدان آداب و رسوم، به میزبان خود لطمه می زد
[ترجمه گوگل]زرق و برق آنها، صدای بلند و نداشتن رفتارها، میزبان آنها را خدشه دار می کند
13. Mistakenly, I had expected a stereotyped vulgarity.
[ترجمه ترگمان]من انتظار داشتم که یک تجاوز معمولی و یکنواخت داشته باشم
[ترجمه گوگل]اشتباه می کردم، یک ارعاب کلیشه ای را انتظار داشتم
14. In the cities and towns now, a hideous vulgarity reigned.
[ترجمه ترگمان]در شهرها و شهرهای دیگر، یک پستی نفرت انگیز حک مفرما بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در شهرها و شهرها عجیب و غریب ترسناک حکومت می کند
15. Dyson was stunned by the vulgarity of it.
[ترجمه ترگمان]دایسون از ابتذال این موضوع گیج شده بود
[ترجمه گوگل]Dyson توسط بدگمانی از آن غافل شد