1. after the long meeting, i needed time to unwind
بعد از آن جلسه ی طولانی نیاز داشتم که مدتی تمدد اعصاب کنم.
2. It helps them to unwind after a busy day at work.
[ترجمه ترگمان]این کار به آن ها کمک می کند بعد از یک روز شلوغ در محل کار استراحت کنند
[ترجمه گوگل]این کار به آنها کمک می کند تا بعد از یک روز شلوغ در محل کار، باز گردند
3. Shake the rope and let the coils unwind.
[ترجمه ترگمان]طناب را تکان دهید و طناب را بالا ببرید
[ترجمه گوگل]طناب را بچرخانید و کویل ها را باز کنید
4. Reading is a good way to unwind.
[ترجمه eng.camelliamsl@] کتاب خوندن یه راه خوب برای ارام شدن و تمدد اعصابه
[ترجمه ترگمان]خواندن راه خوبی برای استراحت است
[ترجمه گوگل]خواندن یک راه خوب برای باز کردن است
5. A glass of beer before dinner helped him unwind.
[ترجمه ترگمان]یک لیوان آبجو قبل از شام به او کمک کرد تا استراحت کند
[ترجمه گوگل]یک لیوان آبجو قبل از شام به او کمک کرد
6. She started to unwind her scarf.
[ترجمه ترگمان]شروع به باز کردن شال گردنش کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به خم کردن روسری کرد
7. He watched the altimeter unwind and he blinked repeatedly as his Kittyhawk smashed through the tortured, blackened air.
[ترجمه ترگمان]او با دقت به دیگران نگاه کرد و او چندین بار پلک زد، در حالی که Kittyhawk از میان فضای تیره و تیره و سیاه او خرد شده بود
[ترجمه گوگل]او ارتفاع سنج را به عقب باز کرد و بارها و بارها آن را لرزاند، زیرا کیتیواک از طریق هوای شکنجه شده و سیاه و سفید خرد شد
8. After a couple of drinks, Tom began to unwind.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند نوشیدنی، تام شروع به استراحت کرد
[ترجمه گوگل]پس از چند نوشیدنی، تام شروع به عقب نشینی کرد
9. How could Vinik unwind such large positions without the markets for those stocks falling in on themselves and on Magellan?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان این مشاغل بزرگ را بدون بازارهای سهام خود و ماژلان به پایان رساند؟
[ترجمه گوگل]چگونه وی می تواند چنین موقعیت های بزرگی را بدون بازار برای آن دسته از سهام که در خودشان و در ماژلان فرو می ریزند باز کند؟
10. I felt him unwind beside me, his arms and legs twitching as his muscles relaxed.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که در کنار من از هم باز خواهد شد، بازوانش و پاهایش منقبض می شوند
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که او کنار من کنار بیفتد، بازوها و پاها او را در حالی که عضلاتش آرامش می یابد، شتاب می دهد
11. He watched the altimeter unwind and felt his straps grip as the desert floor swung up to face him.
[ترجمه ترگمان]او با دقت به دیگران نگاه کرد و حس کرد که straps همچنان که زمین صحرایی در حال حرکت است، بالا می رود تا با او مواجه شود
[ترجمه گوگل]او ارتفاع سنج را خیره کرد و احساس کرد که کمربند خود را به عنوان زمین بیابانی چرخانده تا او را روبرو کند
12. They took full advantage of the opportunity to unwind after a torrid few weeks.
[ترجمه ترگمان]آن ها از فرصت برای استراحت پس از چند هفته آینده استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها پس از یک هفته وخیم شدن، از فرصت استفاده کردند تا از آن لذت ببرند
13. But how many of us make time to unwind?
[ترجمه ترگمان]اما چند نفر از ما برای استراحت وقت داریم؟
[ترجمه گوگل]اما چه تعداد از ما وقت خود را صرف باز کردن می کنیم؟
14. If you overeat at night to unwind or relieve stress, find a substitute.
[ترجمه ترگمان]اگر در شب پرخوری می کنید تا استرس خود را کم کنید یا استرس خود را کم کنید، یک جایگزین پیدا کنید
[ترجمه گوگل]اگر در شب برای باز کردن یا از بین بردن استرس بیدار شوید، یک جایگزین پیدا کنید
15. It is therefore possible to unwind the program that many times, obtaining a finite syntactic approximation which exhibits the same behaviour.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این امکان وجود دارد که برنامه را چند بار از بین ببرد و تقریب محدودی را به دست آورد که رفتار مشابهی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است این برنامه را چندین بار باز کند، و یک تقریب متمایز خطی را ارائه می دهد که رفتار مشابهی را نشان می دهد