معنی : تکرار نشدنی
unrepeatable
معنی : تکرار نشدنی
انگلیسی به فارسی
بی نظیر، تکرار نشدنی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of repeatable.
• cannot be repeated, not reproducible
مترادف و متضاد
تکرار نشدنی (صفت)
unfrequented, unrepeatable
جملات نمونه
1. His remarks were quite shocking unrepeatable, in fact.
[ترجمه ترگمان]در واقع، اظهارات او در واقع تکرار نشدنی بود
[ترجمه گوگل]اظهارات او حقیقتا کاملا تکان دهنده و بی وقفه بود
[ترجمه گوگل]اظهارات او حقیقتا کاملا تکان دهنده و بی وقفه بود
2. This unrepeatable offer is only available for a strictly limited period.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد غیرقابل تکرار تنها برای یک دوره محدود در دسترس است
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد غیر قابل بازگشت تنها برای مدت محدودی در دسترس است
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد غیر قابل بازگشت تنها برای مدت محدودی در دسترس است
3. She glared at him and muttered something unrepeatable.
[ترجمه ترگمان]به او چشم غره رفت و زیر لب چیز نامفهومی زمزمه کرد
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد و گفت چیزی غیر قابل تکرار
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد و گفت چیزی غیر قابل تکرار
4. He called me several unrepeatable names.
[ترجمه ترگمان] اون بهم چند تا اسم دیگه داد
[ترجمه گوگل]او چند نام نامنظم را نام برد
[ترجمه گوگل]او چند نام نامنظم را نام برد
5. He said something unrepeatable.
[ترجمه ترگمان] اون یه چیز نامفهومی گفت
[ترجمه گوگل]او چیزی غیر قابل بازگشت کرد
[ترجمه گوگل]او چیزی غیر قابل بازگشت کرد
6. Read committed - Permits unrepeatable reads but not dirty reads.
[ترجمه ترگمان]کتاب های مذکور به شرح زیر است، اما کثیف نیست
[ترجمه گوگل]خواندن متعهد - مجازات غیر قابل خواندن اما خواندن کثیف نیست
[ترجمه گوگل]خواندن متعهد - مجازات غیر قابل خواندن اما خواندن کثیف نیست
7. The unrepeatable test shall not be retested. The client shall give up the right of dissent.
[ترجمه ترگمان]تکرار قابل تکرار نخواهد بود مشتری از حق مخالفت صرف نظر می کند
[ترجمه گوگل]آزمون تکراری نباید دوباره مورد آزمایش قرار گیرد مشتری باید حق اختلاف نظر را بپذیرد
[ترجمه گوگل]آزمون تکراری نباید دوباره مورد آزمایش قرار گیرد مشتری باید حق اختلاف نظر را بپذیرد
8. An unrepeatable read, phantom read, and reads of uncommitted data can occur.
[ترجمه ترگمان]چیز نامفهومی خوانده می شود، فانتوم مطالعه می کند، و خواندن داده های uncommitted می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]خواندن غیر قابل خواندن، خواندن فانتوم و خواندن داده های غیر متعهد ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]خواندن غیر قابل خواندن، خواندن فانتوم و خواندن داده های غیر متعهد ممکن است رخ دهد
9. Repeatable read - Permits neither unrepeatable reads nor dirty reads . Phantom reads may occur.
[ترجمه ترگمان]Repeatable خواند: Permits نه تکراری است و نه چیز کثیفی خوانده می شود ممکن است کلمه فانتوم روی دهد
[ترجمه گوگل]خواندن تکرارپذیر - مجاز به خواندن غیر قابل خواندن و خواندن کثیف نیست فانتوم خوانده می شود ممکن است اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]خواندن تکرارپذیر - مجاز به خواندن غیر قابل خواندن و خواندن کثیف نیست فانتوم خوانده می شود ممکن است اتفاق بیفتد
10. An unrepeatable read and phantom read can occur.
[ترجمه ترگمان]تکرار قابل تکرار و خواندن فانتوم می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]خواندن و خواندن غیر قابل فهم ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]خواندن و خواندن غیر قابل فهم ممکن است رخ دهد
11. What we all said about politicians is certainly unrepeatable.
[ترجمه ترگمان]آنچه که همه ما در مورد سیاستمداران گفتیم قطعا تکرار ناپذیر است
[ترجمه گوگل]آنچه که همه ما در مورد سیاستمداران گفتیم قطعا غیرقابل برگشت است
[ترجمه گوگل]آنچه که همه ما در مورد سیاستمداران گفتیم قطعا غیرقابل برگشت است
12. Dogs and mice and flies are as unrepeatable as men are.
[ترجمه ترگمان]سگ ها و موش ها و مگس ها همانند انسان ها تکرار ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]سگ ها و موش ها و مگس ها به صورت غیر قابل تکرار به عنوان مردان هستند
[ترجمه گوگل]سگ ها و موش ها و مگس ها به صورت غیر قابل تکرار به عنوان مردان هستند
13. Unrepeatable read - A transaction reads a row twice and reads different state each time.
[ترجمه ترگمان]unrepeatable خوانده - تراکنش دو بار یک سطر را خوانده و هر بار وضعیت متفاوتی را مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]خواندن غیر قابل خواندن - یک معامله دو بار ردیف را خوانده و هر بار حالت مختلف را می خواند
[ترجمه گوگل]خواندن غیر قابل خواندن - یک معامله دو بار ردیف را خوانده و هر بار حالت مختلف را می خواند
پیشنهاد کاربران
غیر قابل تکرار
بی تکرار
کلمات دیگر: