کلمه جو
صفحه اصلی

windiness


معنی : باد، اطناب، دارای باد
معانی دیگر : پربادی، باد داری، پر حرف بودن، خود بینی، غرور

انگلیسی به فارسی

پر حرف بودن، اطناب، باد، خود بینی، غرور، دارای باد


باد، اطناب، دارای باد


انگلیسی به انگلیسی

• state or condition of being windy; blowing of the wind, storminess; emptiness, nonsense; boastfulness, bragging; flatulence

مترادف و متضاد

باد (اسم)
blast, air, wind, gale, windiness, flatulence, squall, emphysema, whiff, flatulency, turgidity

اطناب (اسم)
redundancy, windiness, verbiage, meiosis, prolixity, redundance, nimiety

دارای باد (اسم)
windiness

جملات نمونه

1. Windiness varies, and an average value for a given location does not alone indicate the amount of energy a wind turbine could produce there .
[ترجمه ترگمان]Windiness فرق می کند و یک مقدار متوسط برای یک مکان مشخص تنها مقدار انرژی توربین بادی در آنجا را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Windiness متغیر است و مقدار میانگین برای یک مکان مشخص تنها نشان نمی دهد که مقدار انرژی که توربین باد می تواند در آنجا تولید کند

2. Nature abhors a vacuum, journalism even more so, and so it fills absence with windiness.
[ترجمه ترگمان]طبیعت از خلا استفاده می کند، روزنامه نگاری حتی بیشتر از آن، و به همین دلیل است که غیبت با windiness را پر می کند
[ترجمه گوگل]طبیعت با خلاء، روزنامه نگاری را خلع سلاح می کند و حتی بیشتر از آن، روزنامه نگاری را خنثی می کند

3. Qinghai is a multi-ethnic-populated areas with the typical plateau continental climate such as drying, less rain, windiness, cold, long sunshine hours and so on.
[ترجمه ترگمان]استان چینگهای یک منطقه چند قومیتی است که دارای آب و هوای قاره ای معمولی مانند خشک کردن، بارش کم تر، windiness، سرما، ساعت های آفتابی و غیره است
[ترجمه گوگل]چینگهای مناطق مختلفی از قبیل خشکی، باران، باد، سرما، ساعتهای آفتابی طولانی و غیره است

4. Qinghal is a multi-ethnic-populated areas with the typical plateau continental climate such as drying, less rain, windiness, cold, long sunshine hours and so on.
[ترجمه ترگمان]Qinghal یک منطقه چند قومیتی با آب و هوای قاره ای معمولی مانند خشک کردن، باران کم تر، windiness، سرما، ساعت های آفتابی و غیره است
[ترجمه گوگل]Qinghal یک منطقه با جمعیت چند قومی است و آب و هوای قاره ای معمولی مانند افراطی، خشکی، باران، باد، سرد، ساعات آفتابی طولانی و غیره است

5. As some agricultural pests die due to temperature changes, other species spread more readily due to the dryness and windiness – requiring alternative pesticides or treatment regiments.
[ترجمه ترگمان]همانطور که برخی از آفات کشاورزی به دلیل تغییرات دما می میرند، گونه های دیگر به خاطر خشکی و windiness - که نیاز به آفت کش ها و یا regiments جایگزین دارند، به راحتی گسترش می یابند
[ترجمه گوگل]همانطور که برخی از آفت های کشاورزی به علت تغییرات دما جان می دهند، گونه های دیگر به علت خشکی و باد شدن، به سادگی گسترش می یابند و نیازمند آفت کش ها یا چرخه های درمان هستند


کلمات دیگر: