1. The opposition tried to unseat the government.
[ترجمه ترگمان]اپوزیسیون برای سرنگونی دولت تلاش کردند
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون تلاش کرد تا دولت را کنار بگذارد
2. Elections give newcomers the chance to unseat incumbents or to fill vacated positions.
[ترجمه ترگمان]انتخابات به تازه واردها این فرصت را می دهد که متصدیان متصدیان را سرنگون کنند یا مناصب خالی را پر کنند
[ترجمه گوگل]انتخابات به تازه واردین فرصتی برای از بین بردن شرکت کنندگان و یا پر کردن موقعیت های خالی می دهد
3. In November, Sweeney failed to unseat Congressman Jim Kolbe.
[ترجمه ترگمان]در ماه نوامبر، سوئینی نتوانسته بود عضو کنگره جیم Kolbe را سرنگون کند
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر، سوئینی موفق نشد جیم کالبه کنگره را ترک کند
4. Finding she couldn't unseat him, she paused for breath, anticipating her next devilry.
[ترجمه ترگمان]چون دید که نمی تواند او را از روی زمین بردارد، برای نفس کشیدن مکث کرد و منتظر بود که شیطانی بعدی او باشد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن او نمی تواند او را محکم کند، او برای نفس متوقف شد، پیش بینی شیاطین بعدی او
5. Still later, one more attempt was made to unseat Zeus: the Giants rebelled.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک تلاش دیگر برای سرنگونی زئوس به عمل آمد: تیم Giants هم rebelled شد
[ترجمه گوگل]بعدا، تلاش دیگری برای از بین بردن زئوس غولهای سرکوب شد
6. Will have to work very hard to unseat Wayne Bridge.
[ترجمه ترگمان]ویل باید خیلی سخت کار کند تا پل وین را سرنگون کند
[ترجمه گوگل]باید وین پل را کنار بگذارد
7. To unseat or throw off, as from a horse.
[ترجمه ترگمان]بر روی زمین انداختن یا دور شدن از اسب
[ترجمه گوگل]برای جدا شدن یا پرتاب کردن، به عنوان از اسب
8. The republicans are trying to unseat the liberal democrat.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان تلاش می کنند حزب دموکرات لیبرال را سرنگون کنند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان سعی دارند دموکرات لیبرال را کنار بگذارند
9. Once firms become technology leaders it is harder unseat them.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شرکت ها به رهبران فن آوری تبدیل می شوند، unseat کردن آن ها سخت تر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که شرکت ها به رهبران فن آوری تبدیل شوند، آنها سخت تر از آن هستند
10. Their ostensible goal was to clean up government corruption, but their real aim was to unseat the government.
[ترجمه ترگمان]هدف ظاهری آن ها پاک سازی فساد دولت بود، اما هدف واقعی آن ها سرنگونی دولت بود
[ترجمه گوگل]هدف مشخص آنها تمیز کردن فساد دولتی بود، اما هدف واقعی آنها این بود که دولت را کنار بگذارند
11. The opposition candidate failed by only 39 votes to unseat the cabinet minister.
[ترجمه ترگمان]نامزد اپوزیسیون تنها ۳۹ رای برای سرنگون کردن وزیر کابینه شکست خورد
[ترجمه گوگل]کاندیدای مخالف تنها با 39 رای موافقت کرد تا وزیر کابینه را کنار بگذارد
12. It is still not clear who was behind Sunday's attempt to unseat the President.
[ترجمه ترگمان]هنوز مشخص نیست که چه کسی پشت تلاش روز یکشنبه برای برکناری رئیس جمهور بود
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نیست که چه کسی در پی تلاش یکشنبه برای از بین بردن رئیس جمهور بود
13. It was soon painfully evident that the fears of the University Council regarding a minority plot to unseat them were justified.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود معلوم شد که ترس از شورای دانشگاه در مورد طرح اقلیت برای سرنگون کردن آن ها توجیه شده است
[ترجمه گوگل]به زودی معلوم شد که ترس از شورای دانشگاه در مورد اعتراض اقلیت برای از بین بردن آن ها توجیه شده است
14. And he will probably try to rally the formidable and disgruntled forces of the opposition to destabilise and unseat Mr Sharif.
[ترجمه ترگمان]و احتمالا او تلاش خواهد کرد تا نیروهای قوی و ناراضی اپوزیسیون را برای بی ثباتی و سرنگونی آقای شریف بسیج کند
[ترجمه گوگل]او احتمالا سعی خواهد کرد تا نیروهای مهیج و ناراضی اپوزیسیون را به بی ثبات کردن و سرنگونی آقای شریف برسانند
15. She hopes to exploit the preferential voting system in the federal elections to unseat the ruling coalition.
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از سیستم رای گیری ترجیحی در انتخابات فدرال بهره برداری کند تا ائتلاف حاکم را سرنگون کند
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که از سیستم رای گیری ترجیحی در انتخابات فدرال استفاده کند تا از ائتلاف حاکم بر بیاید