1. our unwearied leader
رهبرنستوه ما
2. Satan was unwearied in his efforts to overcome the Child of Nazareth.
[ترجمه ترگمان]شیطان در تلاش های خود برای غلبه بر کودک ناصری به زحمت افتاده بود
[ترجمه گوگل]شیطان در تلاش هایش برای غلبه بر فرزند ناصری خسته شد
3. Our ( Prime Minister ) is unwearied to work for people.
[ترجمه ترگمان](نخست وزیر)ما هیچ وقت برای مردم کار نمی کند
[ترجمه گوگل]ما (نخست وزیر) برای مردم کار می کنیم
4. Last is the pioneering spirit and unwearied hard work of the whole staffs.
[ترجمه ترگمان]آخرین کار این است که روح پیشرو و هم کار دشواری که تمام کارمندان را به زحمت می کشد
[ترجمه گوگل]آخرین روحیه پیشگام و کار سخت کارکنان تمام کارکنان است
5. An unwearied pall of cloud muffled the whole expanse of sky from zenith to horizon.
[ترجمه ترگمان]ابری خسته و خسته، تمام پهنه آسمان را از سمت الراس تا افق محو کرده بود
[ترجمه گوگل]گلوله ای خالی از ابر، کل آسمان را از زنی به افق خفه کرد
6. With unwearied diligence, his eyes pursued the object till it gradually disappeared.
[ترجمه ترگمان]چشمانش هنوز خسته نشده بود و نگاهش آن شیئی را که رفته رفته رفته رفته ناپدید می شد دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]با سستی بی قید و شرط، چشم او جسم را دنبال کرد تا آن که به تدریج ناپدید شد
7. Commerce is unexpectedly confident and serene, alert, adventurous, and unwearied.
[ترجمه ترگمان]بازرگانی به طور غیر منتظره ای بااعتماد به نفس، هوشیار، آگاه، ماجراجو و به طور غیر عادی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]بازاریابی غیرمنتظره اعتماد به نفس و بی رحمانه، هشدار، پرماجرا و بی روح است
8. I ah a bit uncomfortable recently is often headaching unwearied?
[ترجمه ترگمان]آه، اخیرا یک کمی احساس ناراحتی می کنم که اغلب شما را خسته نکرده است؟
[ترجمه گوگل]من اخیرا آه کمی ناراحت کننده هستم، اغلب بی نظم سرخ کننده است؟