1. the workers' unreasonable demands
درخواست های نامعقول کارگران
2. their sober wishes never became unreasonable
خواسته های اعتدال آمیز آنان هرگز غیر معقول نمی شد.
3. The strikers were being unreasonable in their demands, having rejected the deal two weeks ago.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب کنندگان در خواسته هایشان غیر منطقی بودند و این معامله را دو هفته پیش رد کرده بودند
[ترجمه گوگل]اعتصاب کنندگان در تقاضاهای خود نامطمئن بودند، دو هفته پیش معامله را رد کردند
4. He was offended by her unreasonable quarrel.
[ترجمه ترگمان]از این مشاجره نامعقول او رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه گوگل]او با نزاع غیر منطقی خود مجرم شد
5. I know they have made the most unreasonable demands on you.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که آن ها از شما توقع نامعقولی دارند
[ترجمه گوگل]من می دانم که آنها خواسته های غیر منطقی خود را برای شما ساخته اند
6. Things unreasonable are never durable.
[ترجمه ترگمان]چیزهای غیر منطقی هرگز دوام نخواهند آورد
[ترجمه گوگل]چیزهایی غیر منطقی هرگز دوام نیاوردند
7. He was totally unreasonable about it.
[ترجمه ترگمان]اون در این مورد کاملا منطقی بود
[ترجمه گوگل]او کاملا غیر منطقی بود
8. I find her a bit unreasonable at times.
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا یه کم unreasonable پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من او را در زمان کمی غیر منطقی پیدا کردم
9. It's unreasonable to expect your child to behave in a caring way if you behave selfishly.
[ترجمه ترگمان]غیر منطقی است که از فرزند خود انتظار داشته باشید که اگر خودخواه رفتار کنید، رفتار خوبی داشته باشید
[ترجمه گوگل]اگر رفتار شما خودخواهانه باشد، منطقی نیست که فرزندتان رفتار خوبی داشته باشد
10. I think he's being unreasonable.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آدم نامعقولی شده
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او غیر منطقی است
11. It was her unreasonable behaviour with a Texan playboy which broke up her marriage.
[ترجمه ترگمان]این رفتار غیر منطقی او با یک جوان playboy تگزاسی بود که ازدواجش را خراب می کرد
[ترجمه گوگل]این رفتار غیر منطقی او با یک پلیباز تگزان بود که باعث ازدواجش شد
12. She divorced the respondent on the grounds of unreasonable behaviour.
[ترجمه ترگمان]او در زمینه رفتار غیر منطقی از پاسخ دهنده جدا شد
[ترجمه گوگل]او متهم را بر اساس رفتار نامناسب تقدیر کرد
13. They spend an unreasonable amount of money on clothes.
[ترجمه ترگمان]آن ها پول زیادی خرج لباس می کنند
[ترجمه گوگل]آنها لباس های نامحدودی را صرف لباس می کنند
14. It was unreasonable to expect the Democrats to associate themselves with spending cuts and tax increases.
[ترجمه ترگمان]غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم دموکرات ها خود را با کاهش هزینه ها و افزایش مالیات ها همراهی کنند
[ترجمه گوگل]این غیر منطقی بود که انتظار می رود دموکرات ها خود را با کاهش هزینه ها و افزایش مالیات مرتبط سازند