1. Lorenz and Ardrey suggest, respectively, that aggression and territoriality form a deep-lying part of people's biological and psychic constitution.
[ترجمه ترگمان]لورنز و Ardrey به ترتیب نشان می دهند که aggression و territoriality نقشی عمیق و عمیق در قانون اساسی زیستی و روانی مردم شکل می دهند
[ترجمه گوگل]لورنز و آردری به ترتیب پیشنهاد می کنند که تجاوز و سرزمینگی بخشی عمیق از قانون اساسی بیولوژیک و روان شناختی مردم است
2. Territoriality was the key to urban working-class sporting loyalties and this was sometimes expressed in acts of violence.
[ترجمه ترگمان]territoriality کلید مربوط به وفاداری ورزشی طبقه شهری بود و این موضوع گاهی در اعمال خشونت بیان می شد
[ترجمه گوگل]قلمروی کلیدی برای وفاداری های ورزشی طبقه کارگر شهری بود و گاهی اوقات در اعمال خشونت بیان می شد
3. This habit is very different from the territoriality of many animals, who are content to expel intruders.
[ترجمه ترگمان]این عادت بسیار متفاوت از the بسیاری از حیوانات است که از اخراج intruders راضی هستند
[ترجمه گوگل]این عادت بسیار متفاوت از سرزندگی بسیاری از حیوانات است، که محتوا برای اخراج از مزاحمان است
4. Territoriality of intellectual property doesn t amount to rigorous territorialism.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مالکیت معنوی به اندازه کافی سخت نیست
[ترجمه گوگل]قلمرو مالکیت معنوی به سرزمینی سختگیرانه بستگی دارد
5. Figure Dominance, superiority and territoriality are evident here.
[ترجمه ترگمان]شکل تسلط، برتری و territoriality در اینجا مشهود هستند
[ترجمه گوگل]شکل دینداری، برتری و قلمروی در اینجا مشهود است
6. Habitat Selection. Nest Site Selection; Territoriality; Dispersal; Migration.
[ترجمه ترگمان]انتخاب زیستگاه انتخاب سایت Nest؛ territoriality؛ Dispersal؛ مهاجرت
[ترجمه گوگل]انتخاب محل سکونت انتخاب مکان انسداد؛ قلمروی؛ پراکندگی؛ مهاجرت
7. Man has developed his territoriality to an almost unbelievable extent.
[ترجمه ترگمان]بشر territoriality خود را تا حد زیادی توسعه داده است
[ترجمه گوگل]انسان سرزندگی خود را به میزان تقریبا باور نکردنی توسعه داده است
8. Territoriality of stern Culture dominates man ? ? s activities.
[ترجمه ترگمان]territoriality خشن و خشن و خشن است؟ فعالیت های تجاری؟
[ترجمه گوگل]قلمرو قلمرو فرهنگ غالب انسان است؟ ؟ فعالیت های S
9. It includes innate male aggression and, as recognised by some ethologists, an emphasis on instinctive territoriality.
[ترجمه ترگمان]آن شامل پرخاشگری فطری مردان است و همانطور که توسط برخی ethologists شناخته می شود، تاکید بر territoriality غریزی است
[ترجمه گوگل]این شامل تجاوز مردانه ذاتی و، به عنوان برخی از اخلاق شناسان، تاکید بر سرزمین غریزی
10. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های نامرئی، انحصار، سرزمین و زمان بندی است
11. The choice of position on the bus refer to covertness, territoriality, uncertain pressure, space without interruption, habitual space, dangerous space and the sense of security.
[ترجمه ترگمان]انتخاب موقعیت در اتوبوس به covertness، territoriality، فشار نامعلوم، فضا بدون وقفه، فضای عادی، فضای خطرناک و حس امنیت اشاره دارد
[ترجمه گوگل]انتخاب موقعیت در اتوبوس به پنهان، سرزمین، فشار نامطمئن، فضای بدون وقفه، فضای معمولی، فضای خطرناک و امنیت امنیتی اشاره دارد
12. The act of laying claim to and defending a territory is termed territoriality.
[ترجمه ترگمان]The که ادعا می کند از یک قلمرو دفاع می کند، territoriality نامیده می شود
[ترجمه گوگل]حکم ادعای دفاع از قلمرو و دفاع از آن، قلمروی نامیده می شود