کلمه جو
صفحه اصلی

scutch


معنی : تیشه معماری، شلاق زدن، کتک زدن، پنبه زنی کردن
معانی دیگر : (پنبه و الیاف شاهدانه و کتان) حلاجی کردن، زدن، کمان حلاجی، کمان پنبه زنی، پهن کردن، باز کردن

انگلیسی به فارسی

تیشه معماری، شلاق زدن، کتک زدن، پنبه زنی کردن، پهن کردن، باز کردن


چرت زدن، تیشه معماری، کتک زدن، شلاق زدن، پنبه زنی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• instrument for beating and dressing flax
beat or dress flax

مترادف و متضاد

تیشه معماری (اسم)
scutch

شلاق زدن (فعل)
flog, beat, belt, thong, baste, whip, thrash, whiplash, wallop, flail, belabor, belabour, leather, horse, cat, flagellate, horsewhip, scutch, welt

کتک زدن (فعل)
smack, beat, clobber, thrash, drub, fustigate, bludgeon, mug, scutch

پنبه زنی کردن (فعل)
scutch


کلمات دیگر: