کلمه جو
صفحه اصلی

unruffled


معنی : ارام، صاف، بدون موج، ارام شده، ارام کرده، چین نخورده
معانی دیگر : آرام، دستپاچه نشده، خونسرد، بورنشده، مچل نشده

انگلیسی به فارسی

ارام شده، ارام کرده، صاف، ارام، چین نخورده، بدون موج


نارنجی، ارام، بدون موج، ارام شده، ارام کرده، صاف، چین نخورده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not ruffled; smooth, as cloth or still water.
متضاد: discomposed, ruffled
مشابه: bland, limpid, serene

(2) تعریف: not upset or disturbed.
متضاد: discomposed, flustered, mad, ruffled
مشابه: calm, even, level, nonchalant, pacific, serene, smooth

- She's unruffled by the sudden change of plans.
[ترجمه ترگمان] او با تغییر ناگهانی نقشه، آرام شده
[ترجمه گوگل] او تغییر ناگهانی برنامه ها را ناراحت کرده است

• quiet, calm
if you are unruffled, you are calm and not affected by surprising or frightening events.

مترادف و متضاد

ارام (صفت)
calm, quiet, silent, imperturbable, moderate, gentle, still, stilly, appeasable, peaceful, placid, tranquil, whist, bland, placable, composed, self-composed, daft, sedate, serene, staid, taciturn, irenic, pacific, peaceable, self-possessed, unruffled, waveless

صاف (صفت)
clean, slick, clear, explicit, plain, even, sleek, glossy, plane, flat, glabrous, smooth, silvery, flattened, limpid, serene, glace, silken, straight-line, unruffled

بدون موج (صفت)
unruffled

ارام شده (صفت)
unruffled

ارام کرده (صفت)
unruffled

چین نخورده (صفت)
unruffled

جملات نمونه

1. despite his snide remarks, soghra remained unruffled
با وجود حرف های کنایه آمیز او صغرا متانت خود را حفظ کرد.

2. Emily remained completely unruffled by the chaos.
[ترجمه ترگمان]امیلی از این هرج و مرج کام لا آرام بود
[ترجمه گوگل]امیلی با هرج و مرج کاملا به هم ریخته بود

3. She spoke with unruffled calm.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی و آرامی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با آرامش و ناراحتی صحبت کرد

4. He remained unruffled by the charges.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی این اتهامات را ادامه داد
[ترجمه گوگل]او با اتهامات باقی ماند

5. Rosie remained unruffled, smiling secretly as cats do in the midst of mouse dreams.
[ترجمه ترگمان]رزی آرام و خونسرد باقی ماند و در حالی که گربه ها در میان رویاهای موش می دویدند به طور مخفیانه لبخند می زدند
[ترجمه گوگل]Rosie با ناراحتی باقی ماند، لبخند زدن به طور مخفیانه به عنوان گربه ها در میان رویاهای ماوس انجام می شود

6. Dominic and Piers repose in unruffled calm nearby.
[ترجمه ترگمان]دامینیک و پیرس در آرامش آرام در همان نزدیکی استراحت می کنند
[ترجمه گوگل]دومینیک و پیرس در آرامش درهم آمیخته نزدیک می شوند

7. Clinton appeared unruffled by the last-minute hitch, delivering his hour-long address in a crisp and fluid style.
[ترجمه ترگمان]کلینتون با خونسردی در آخرین لحظه ظاهر شد و آدرس یک ساعته اش را با سبکی خشک و مایع تحویل داد
[ترجمه گوگل]کلینتون در آخرین لحظه به نظر می رسد ناراحت کننده است، و آدرس خود را به مدت یک ساعت در یک سبک ترد و مایع ارائه می کند

8. Matthew's unruffled manner had evidently soothed the businessman a little.
[ترجمه ترگمان]رفتار آرام و آرام \"متیو\" ظاهرا کمی به این تاجر آرامش داده بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که متیو کمی از کسب و کار را آرام کرد

9. While controversy rages, Stan, unruffled by the fuss, keeps looking for fossils.
[ترجمه ترگمان]وقتی بحث و مشاجره بالا می گیرد، استن با خونسردی به دنبال فسیل ها می ماند
[ترجمه گوگل]در حالی که بحث و جدال طغیان می کند، استن، ناشی از سر و صدا، به دنبال فسیل است

10. He looked apologetic, but unruffled.
[ترجمه ترگمان]او پوزش خواهانه به نظر می رسید، اما خونسرد و خونسرد به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او عذرخواهی کرد اما ناراحت شد

11. Those in the middle are left unruffled, in the eye of the storm.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در وسط هستند به آرامی باقی می مانند، در چشم طوفان
[ترجمه گوگل]کسانی که در وسط قرار دارند، در چشم طوفان ناهموار هستند

12. Steamed stuffed bun look calm, unruffled and continue to see her book.
[ترجمه ترگمان]bun، آرام و خونسرد به نظر می رسد و به تماشای کتابش ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]طعم نوشیدنی خرد شده به آرامی، نارنجی و ادامه دادن به کتاب او ادامه می دهد

13. When coming across complicated problems, he would remain unruffled and take them calmly.
[ترجمه ترگمان]با وجود مشکلات پیچیده، او آرام و خونسرد باقی می ماند و به آرامی آن ها را باخود می برد
[ترجمه گوگل]هنگامی که با مشکلات پیچیده روبرو شد، او با ناراحتی باقی می ماند و آرامش می یابد

14. He remained unruffled by their accusations.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی این اتهامات را ادامه داد
[ترجمه گوگل]او با اتهامات خود، ناراضی بود

Despite his snide remarks, Soghra remained unruffled.

با وجود حرف‌های کنایه‌آمیز او صغرا متانت خود را حفظ کرد.


پیشنهاد کاربران

ریلکس، بی پروا


کلمات دیگر: