1. despite his snide remarks, soghra remained unruffled
با وجود حرف های کنایه آمیز او صغرا متانت خود را حفظ کرد.
2. Emily remained completely unruffled by the chaos.
[ترجمه ترگمان]امیلی از این هرج و مرج کام لا آرام بود
[ترجمه گوگل]امیلی با هرج و مرج کاملا به هم ریخته بود
3. She spoke with unruffled calm.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی و آرامی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با آرامش و ناراحتی صحبت کرد
4. He remained unruffled by the charges.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی این اتهامات را ادامه داد
[ترجمه گوگل]او با اتهامات باقی ماند
5. Rosie remained unruffled, smiling secretly as cats do in the midst of mouse dreams.
[ترجمه ترگمان]رزی آرام و خونسرد باقی ماند و در حالی که گربه ها در میان رویاهای موش می دویدند به طور مخفیانه لبخند می زدند
[ترجمه گوگل]Rosie با ناراحتی باقی ماند، لبخند زدن به طور مخفیانه به عنوان گربه ها در میان رویاهای ماوس انجام می شود
6. Dominic and Piers repose in unruffled calm nearby.
[ترجمه ترگمان]دامینیک و پیرس در آرامش آرام در همان نزدیکی استراحت می کنند
[ترجمه گوگل]دومینیک و پیرس در آرامش درهم آمیخته نزدیک می شوند
7. Clinton appeared unruffled by the last-minute hitch, delivering his hour-long address in a crisp and fluid style.
[ترجمه ترگمان]کلینتون با خونسردی در آخرین لحظه ظاهر شد و آدرس یک ساعته اش را با سبکی خشک و مایع تحویل داد
[ترجمه گوگل]کلینتون در آخرین لحظه به نظر می رسد ناراحت کننده است، و آدرس خود را به مدت یک ساعت در یک سبک ترد و مایع ارائه می کند
8. Matthew's unruffled manner had evidently soothed the businessman a little.
[ترجمه ترگمان]رفتار آرام و آرام \"متیو\" ظاهرا کمی به این تاجر آرامش داده بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که متیو کمی از کسب و کار را آرام کرد
9. While controversy rages, Stan, unruffled by the fuss, keeps looking for fossils.
[ترجمه ترگمان]وقتی بحث و مشاجره بالا می گیرد، استن با خونسردی به دنبال فسیل ها می ماند
[ترجمه گوگل]در حالی که بحث و جدال طغیان می کند، استن، ناشی از سر و صدا، به دنبال فسیل است
10. He looked apologetic, but unruffled.
[ترجمه ترگمان]او پوزش خواهانه به نظر می رسید، اما خونسرد و خونسرد به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او عذرخواهی کرد اما ناراحت شد
11. Those in the middle are left unruffled, in the eye of the storm.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در وسط هستند به آرامی باقی می مانند، در چشم طوفان
[ترجمه گوگل]کسانی که در وسط قرار دارند، در چشم طوفان ناهموار هستند
12. Steamed stuffed bun look calm, unruffled and continue to see her book.
[ترجمه ترگمان]bun، آرام و خونسرد به نظر می رسد و به تماشای کتابش ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]طعم نوشیدنی خرد شده به آرامی، نارنجی و ادامه دادن به کتاب او ادامه می دهد
13. When coming across complicated problems, he would remain unruffled and take them calmly.
[ترجمه ترگمان]با وجود مشکلات پیچیده، او آرام و خونسرد باقی می ماند و به آرامی آن ها را باخود می برد
[ترجمه گوگل]هنگامی که با مشکلات پیچیده روبرو شد، او با ناراحتی باقی می ماند و آرامش می یابد
14. He remained unruffled by their accusations.
[ترجمه ترگمان]او با خونسردی این اتهامات را ادامه داد
[ترجمه گوگل]او با اتهامات خود، ناراضی بود