1. that is unworthy of your attention
آن چیز لایق توجه شما نیست.
2. such curses are unworthy of a gentleman like you
این دشنام ها در شان آقایی مثل شما نیست.
3. he wasted his life in pursuit of unworthy causes
او عمر خود را در پی هدف های ناشایسته حرام کرد.
4. He is unworthy to live who lives only for himself.
[ترجمه ترگمان]او لایق زندگی کسی نیست که فقط برای خودش زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او برای زندگی کردن کسی نیست که تنها برای خود زندگی کند
5. He felt unworthy of being married to such an attractive woman.
[ترجمه ترگمان]او شایسته ازدواج با چنین زن جذابی نبود
[ترجمه گوگل]او احساس غرور می کرد که با چنین زن جذابی ازدواج کند
6. Unworthy buildings should be demolished to make room for modern construction.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های Unworthy باید برای ساخت فضا برای ساخت مدرن تخریب شوند
[ترجمه گوگل]ساختمان های غیرقابل انکار باید تخریب شوند تا بتوانند برای ساخت و ساز مدرن ساخته شوند
7. Such conduct is unworthy of praise.
[ترجمه ترگمان]این رفتار شایسته تمجید نیست
[ترجمه گوگل]چنین رفتار غیر قابل ستایش ستایش است
8. I am unworthy of such an honour.
[ترجمه ترگمان]من لایق چنین افتخاری نیستم
[ترجمه گوگل]من چنین افتخاری ندارم
9. A person who cheats is an unworthy winner.
[ترجمه ترگمان]کسی که تقلب میکنه برنده unworthy
[ترجمه گوگل]کسی که تقلب می کند، برنده بی ارزش است
10. Such opinions are unworthy of educated people.
[ترجمه ترگمان]این عقاید درخور افراد تحصیل کرده نیستند
[ترجمه گوگل]چنین عقاید غیر قابل قبول است از افراد تحصیل کرده
11. His accusations are unworthy of a prime minister.
[ترجمه ترگمان]اتهامات وی شایستگی نخست وزیر را ندارند
[ترجمه گوگل]اتهامات وی از یک نخست وزیر محسوب نمی شود
12. Such a remark is unworthy of notice.
[ترجمه ترگمان]این حرف به هیچ وجه شایسته توجه نیست
[ترجمه گوگل]چنین نکته ای قابل توجه نیست
13. Such concepts are unworthy of educated people and refer to anthropomorphism which has been misunderstood.
[ترجمه ترگمان]این مفاهیم شایستگی افراد تحصیل کرده را ندارند و به anthropomorphism که مورد سو تعبیر قرار گرفته اند اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]چنین مفاهیمی غیر قابل قبول از افراد تحصیل کرده و به انسان شناسی اشاره شده است که به اشتباه درک شده است
14. Baker feels that he is unworthy to receive such a great award.
[ترجمه ترگمان]بی کر احساس می کند که شایستگی دریافت چنین جایزه بزرگی را ندارد
[ترجمه گوگل]بیکر احساس می کند که برای دریافت چنین جایزه ای ارزشمند نیست