کلمه جو
صفحه اصلی

unvarnished


معنی : بی جلا، جلا نخورده
معانی دیگر : ساده، بی پیرایه، رک، جلاداده نشده، نابراق، بی رنگ وروغن

انگلیسی به فارسی

جلا نخورده، بی جلا


ناخن، بی جلا، جلا نخورده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: expressed plainly and without adornment.
مشابه: bald, crude, literal, sober

- the unvarnished truth
[ترجمه ترگمان] حقیقت جلا نخورده
[ترجمه گوگل] حقیقت ناخوانده

(2) تعریف: not painted or treated with varnish.

• plain, simple, straightforward; not covered with varnish (of wood, furniture, etc.)

مترادف و متضاد

plain, honest


بی جلا (صفت)
unvarnished

جلا نخورده (صفت)
unvarnished

Synonyms: bare, candid, clean, folksy, for real, frank, genuine, homey, naked, open, open and shut, pure, pure and simple, simple, sincere, stark, straight, straightforward, unadorned, unconcealed, undisguised, undissembled, unembellished, vanilla


Antonyms: dishonest, falsified


جملات نمونه

1. the unvarnished truth
واقعیت رک و راست

2. It was the plain unvarnished truth.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت ساده و ساده بود
[ترجمه گوگل]این حقیقت ساده بدون رنگ بود

3. Johnny's love, expressed with such unvarnished sincerity, made her sharply aware of his vulnerability.
[ترجمه ترگمان]عشق جانی، با چنین صداقت unvarnished، او را به شدت از آسیب پذیری خود آگاه ساخته بود
[ترجمه گوگل]عشق جانی، بیان شده با چنین صداقت بی نظیر، او را به شدت از آسیب پذیری او آگاه می کند

4. What was the probability - the unvarnished statistical likelihood - of such a coincidence?
[ترجمه ترگمان]احتمال دستکاری آرا بدون دستکاری از چنین تصادفی چه بود؟
[ترجمه گوگل]احتمال احتمالی - احتمال آماری ناخوشایند - چنین تصادفی؟

5. In one way, the plain, unvarnished truth.
[ترجمه ترگمان]به هر حال ساده و ساده بود
[ترجمه گوگل]در یک راه، حقیقت ساده و بی نظیر

6. Don't leave unvarnished wicker or cane outside.
[ترجمه ترگمان]از اینجا بیرون نرو
[ترجمه گوگل]کارد و چنگال نازک یا قوطی در خارج را ترک نکنید

7. This article first relates a plain unvarnished tale.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا یک داستان ساده و بی پیرایه است
[ترجمه گوگل]این مقاله برای اولین بار یک داستان ساده و بدون رنگ را در بر می گیرد

8. Then, restore to let it unvarnished, I used finger to brush skirt again.
[ترجمه ترگمان]سپس، پس از آنکه آن را از دست unvarnished، دوباره از انگشت خود برای برس کشیدن استفاده کردم
[ترجمه گوگل]سپس، بازگرداندن به آن اجازه دهید بدون رنگ، من انگشت را به مسواک زدن دوباره استفاده می شود

9. Emulation design does not ask sometimes and unvarnished identical.
[ترجمه ترگمان]طراحی emulation گاهی مورد سوال و unvarnished قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]طراحی امولسیون گاهی اوقات و یکسان بدون نیاز به پرینت نمی دهد

10. The testing method are unvarnished transmission and unvarnished diffuse reflection method.
[ترجمه ترگمان]روش آزمون، انتقال بدون دستکاری و روش انعکاس انتشار unvarnished می باشد
[ترجمه گوگل]روش تست عبارتند از انتقال بی نظیر و روش انعکاس توزیع نشده

11. It's a bit optimistic to expect a politician to tell you the unvarnished truth.
[ترجمه ترگمان]کمی خوش بین است که انتظار داشته باشیم یک سیاست مدار حقیقت بدون دستکاری را به شما بگوید
[ترجمه گوگل]کمی خوشبینانه است که انتظار داشته باشید یک سیاستمدار به شما حقایق ناخوانا را بگوید

12. The woman leads us down a long corridor of unvarnished cedar boards worn smooth by centuries of slippered feet.
[ترجمه ترگمان]زن ما را به راهرویی طولانی از تخته های چوبی جلا داده که با قرن ها با دم پایی نرم و نرم پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]زن ما را به سمت یک راهروی طولانی از تابلوهای نشیمن ناخوشایند که از قرن ها پا به پا می گذارد، صاف می کند

13. I have already felt the profound and boundless mother love from these unvarnished and unpretending words without the son's message.
[ترجمه ترگمان]من تا به حال مادر بیکران و بی حد و حصر این کلمات بدون دستکاری و بدون ادا و کلمات پسر را احساس کرده ام
[ترجمه گوگل]من قبلا احساس کردم که مادر بزرگ و بی حد و مرز از این حرفهای ناخوشایند و بی نظیر بدون پیام پسر احساس می شود

14. The crawl space beyond had a floor of unpainted, unvarnished wood, and narrow walls of brick.
[ترجمه ترگمان]فضای تاریک آن سوتر، از چوب unpainted، چوب نرم و دیوارهایی از آجر فرش شده بود
[ترجمه گوگل]فضای خزنده فراتر از یک طبقه از چوب بدون رنگ، بدون تابلو و دیوارهای باریک از آجر بود

the unvarnished truth

واقعیت رک و راست


پیشنهاد کاربران

رک و راست

دست نخورده
واضح ، شفاف


کلمات دیگر: