کلمه جو
صفحه اصلی

urdu


معنی : زبان اردو
معانی دیگر : زبان اردو (آمیزه ای از هندی و فارسی و عربی)

انگلیسی به فارسی

اردو، زبان اردو


زبان اردو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the official literary language of Pakistan, written with Persian-Arabic characters, and widely used by Muslims in India.

• official pakistani language which is written in arabic letters and spoken by over 100 million people worldwide (mostly muslims in pakistan, but also in india and bangladesh)
urdu is one of the languages that is spoken by people who live in pakistan, and by some people in india and britain.

مترادف و متضاد

زبان اردو (اسم)
urdu

جملات نمونه

1. She was fluent in German, Urdu and Swahili.
[ترجمه ترگمان]به زبان آلمانی، اردو و سواحیلی مسلط بود
[ترجمه گوگل]او در آلمان، اردو و سواحیلی مسلط بود

2. Eva gave up learning Urdu and listening to sitar music at breakfast.
[ترجمه ترگمان]اوا شروع به یادگیری زبان اردو و گوش دادن به موسیقی sitar در صبحانه کرد
[ترجمه گوگل]ایوا از یادگیری اردو و گوش دادن به موسیقی سیتار در صبحانه فرار کرد

3. The same is true of Urdu poetry.
[ترجمه ترگمان]این نیز در مورد شعر اردو صادق است
[ترجمه گوگل]همین امر در مورد شعر اردو صادق است

4. Farsi, Urdu and Hindi are also spoken.
[ترجمه ترگمان]به زبانه ای فارسی، اردو و هندی نیز صحبت می شود
[ترجمه گوگل]فارسی، اردو و هندی نیز صحبت می شود

5. She speaks a little Urdu.
[ترجمه ترگمان]او به اردو صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او کمی اردو صحبت می کند

6. I never attempted writing in Urdu again, even after my graduation.
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از فارغ التحصیلی، دیگر سعی نکردم به زبان اردو نامه بنویسم
[ترجمه گوگل]حتی بعد از فارغ التحصیلی من هرگز تلاش نکردم در اردو نوشتن کنم

7. He knew little Urdu and no Arabic.
[ترجمه ترگمان]او زبان اردو و عربی نمی دانست
[ترجمه گوگل]او کمی اردو و هیچ عربی را می دانست

8. There are particular Urdu words which establish the relationship between two people.
[ترجمه ترگمان]کلماتی به زبان اردو وجود دارند که رابطه بین دو نفر را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]کلمات خاص اردو وجود دارد که ارتباط بین دو نفر را ایجاد می کند

9. Hindi, Urdu, and Amerindian dialects.
[ترجمه ترگمان]زبانه ای هندی، اردو و Amerindian
[ترجمه گوگل]هندی، اردو و گویش های آمریکایی

10. Support for Hebrew, Arabic, Farsi and Urdu languages. System must first support these languages.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی از زبان های عبری، عربی، فارسی و اردو سیستم باید ابتدا از این زبان ها پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از زبانهای عبری، عربی، فارسی و اردو سیستم ابتدا باید از این زبان ها پشتیبانی کند

11. The Urdu media, which are roundly anti-American, back this offensive, and the main political parties have declared their support.
[ترجمه ترگمان]رسانه های اردو که صراحتا ضد آمریکایی هستند، این تهاجم را عقب راندند، و احزاب اصلی سیاسی حمایت خود را اعلام کردند
[ترجمه گوگل]رسانه های اردو، که کاملا ضد آمریکایی هستند، این تهاجمی را پشت سر گذاشتند و احزاب اصلی سیاسی حمایت خود را اعلام کردند

12. Today both Spanish and Hindi - Urdu have as many native speakers as English does.
[ترجمه ترگمان]امروزه هم زبان اسپانیایی و هم زبان اردو زبان انگلیسی را به عنوان زبان انگلیسی می شناسند
[ترجمه گوگل]امروزه هر دو زبان اسپانیایی و هندی - اردو دارای زبان مادری زیادی هستند که زبان انگلیسی دارند

13. I can speak a little Urdu.
[ترجمه ترگمان]من می توانم به زبان اردو صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم اردو کمی صحبت کنم

14. There are 160 million people worldwide speaking Urdu while a massive 1 billion use Mandarin.
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک میلیارد نفر از ماندارین استفاده می کنند، ۱۶۰ میلیون نفر در سراسر جهان به زبان اردو صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر 160 میلیون نفر در سراسر جهان به زبان اردو صحبت می کنند در حالیکه 1 میلیارد تومان از ماندارین استفاده می کنند

15. Urdu, Persian, Hindi, Bengali, Tamil, Tagalog, Chinese, Malayalam, and other languages are spoken in Dubai by its many foreign residents.
[ترجمه ترگمان]اردو، فارسی، هندی، بنگالی، Tamil، Tagalog، چینی، Malayalam و دیگر زبان ها در دبی توسط بسیاری از ساکنان خارجی آن صحبت می شود
[ترجمه گوگل]اردو، فارسی، هندی، بنگالی، تامیل، تاگالوگ، چینی، مالایی، و دیگر زبان ها در دبی توسط بسیاری از ساکنان خارجی سخن می گویند


کلمات دیگر: