کلمه جو
صفحه اصلی

scrabble


معنی : تقلا، تلاش، دستمالی، دستمالی کردن، سرسری چیز نوشتن، خط خط کردن
معانی دیگر : (برای یافتن چیزی) پنجه (بر زمین) کشیدن، خراشاندن، چنگ زدن، (با خط بد یا با شتاب) نوشتن، تقلا کردن، تکاپو کردن، (خوراک و غیره) با شتاب تهیه کردن، سرهم کردن، رجوع شود به: scribble، چنگ زنی، خراشیدن (با پنجه یا چنگال)

انگلیسی به فارسی

دستمالی، تقلا، تلاش، دستمالی کردن، خط خط کردن، سرسری چیز نوشتن


دست مالی کردن، خط خط کردن، سرسری چیز نوشتن، دستمالی، تقلا


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scrabbles, scrabbling, scrabbled
• : تعریف: to grab for something in a disorganized or frantic fashion, with or as if with the hands or claws.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to scrape or scratch at, with or as if with the nails or claws.
اسم ( noun )
مشتقات: scrabbler (n.)
(1) تعریف: an act of grabbing, scraping, struggling, or climbing using or as if using the hands or claws.
مشابه: scramble

(2) تعریف: an awkward or careless bit of writing; scribble.

• scribble, scrawl; scratch, scrape; scramble, struggle
scribble, scrawl; scratch, abrade. scrape; struggle, scramble; snatch, grope
if you scrabble at something, you scrape at it with your fingers or feet.
if you scrabble somewhere or scrabble around, you move your hands or feet about in order to find something that you cannot see.
scrabble is a word game played with letters on a board; scrabble is a trademark.

مترادف و متضاد

تقلا (اسم)
stress, agony, strife, slog, tussle, scramble, bout, tug, effort, exertion, nisus, wrestle, strain, bustle, muss, scrabble

تلاش (اسم)
scramble, effort, fuss, endeavor, bustle, muss, scrabble

دستمالی (اسم)
grope, scrabble

دستمالی کردن (فعل)
rough, scrabble

سرسری چیز نوشتن (فعل)
scrabble

خط خط کردن (فعل)
streak, fleck, scrabble

جملات نمونه

1. His favourite recreations are golf and playing Scrabble.
[ترجمه عطیه معصوم نژاد] تفریح مورد علاقه ی او گلف و جدول است
[ترجمه ترگمان]سرگرمی های مورد علاقه اش بازی گلف و بازی کردنشان است
[ترجمه گوگل]تفریحات مورد علاقه او گلف و بازی Scrabble است

2. Your mother's a wizard at Scrabble.
[ترجمه عطیه معصوم نژاد] مادرت تو بازی واژه سازی یه جادوگر است
[ترجمه ترگمان]))- مادرت جادوگر است
[ترجمه گوگل]مادر شما جادوگر در Scrabble است

3. They began frantically to scrabble in the stone and dust.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیوانه وار شروع به بازی در سنگ و خاک کردند
[ترجمه گوگل]آنها شروع به فحاشی کردن به سنگ و گرد و غبار کردند

4. His fingers began to scrabble at the coarse edge of the steel plate.
[ترجمه ترگمان]انگشتانش روی لبه خشن بشقاب فولادی شروع به بازی کرد
[ترجمه گوگل]انگشتان دست خود را در لبه درشت ورق فولادی پیچید

5. Popular games normally are: whist, rummy, scrabble, draughts, dominoes or poker.
[ترجمه ترگمان]بازی های محبوبی در حالت عادی، بازی ویست، بازی شطرنج، بازی دومینو، بازی دومینو یا پوکر است
[ترجمه گوگل]بازی های رایج به طور معمول whist، rummy، scrabble، drafts، dominoes یا پوکر هستند

6. In the quieter moments Scrabble might be the order of the day.
[ترجمه ترگمان]در لحظات آرام تر، Scrabble ممکن است نظم و ترتیب روز باشد
[ترجمه گوگل]در لحظات آرام Scrabble ممکن است دستور روز باشد

7. The three of them playing Scrabble on the floor of the lounge.
[ترجمه ترگمان]هر سه آن ها با اسکربل بازی می کردند و روی زمین سالن استراحت می کردند
[ترجمه گوگل]سه نفر از آنها در زمین سالن بازی Scrabble بازی می کنند

8. He saw Mariana scrabble at the grass, desperate for purchase.
[ترجمه ترگمان]ماریانا را دید که روی علف ها با درماندگی به دنبال خرید می گشت
[ترجمه گوگل]او ماریانا را در چمن دیده بود و از خرید ناامید شده بود

9. We had a game of Scrabble that seemed to go on forever.
[ترجمه ترگمان]ما بازی اسکربل بودیم که به نظر می رسید برای همیشه ادامه دارد
[ترجمه گوگل]ما یک بازی Scrabble داشتیم که به نظر می رسید برای همیشه ادامه پیدا کند

10. Flames belch from the wreckage, degenerate human beings scrabble for survival, the screen is dark and the aspect brooding.
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از میان خرابه ها بیرون می زند و انسان ها را فاسد می کند تا زنده بماند، پرده تاریک است و جنبه تفکر دارد
[ترجمه گوگل]شعله ها از خراب شدن بیرون می آیند، انسان ها انحطاط می یابند برای بقا، صفحه نمایش تاریک است و ابعاد جنبش

11. In Scrabble you score points by making words on the board.
[ترجمه ترگمان]تو بازی کردن با کلمات با کلمات روی صفحه اشاره می کند
[ترجمه گوگل]در Scrabble شما امتیاز را با ساخت کلمات در هیئت مدیره به دست می آورید

12. You would still need to take some Travel Scrabble to make the walk more interesting.
[ترجمه ترگمان]برای این که پیاده روی جالب تر باشد، باید کمی از Scrabble سفری داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما هنوز هم نیاز به گرفتن برخی از سفر Scrabble برای پیاده روی جالب تر است

13. Expect Siberian Scrabble next, the coolest game of all.
[ترجمه ترگمان]در مرحله بعدی، Scrabble سیبری \"بازی coolest coolest\" را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]در آینده سیبری Scrabble انتظار، جالب ترین بازی از همه

14. Ruth and I played a spiritless game of Scrabble.
[ترجمه ترگمان]من و روت در بازی با اسکربل بازی می کردیم
[ترجمه گوگل]روت و من یک بازی روحانی Scrabble را بازی کردند

She fell scrabbling on the dirt and begging.

بر خاک چنگ می‌زد و التماس می‌کرد.


words scrabbled on the door

کلماتی که با خط بد روی در نوشته شده بود


By hard scrabbling he succeeded in pulling the cart out of the gutter.

با تقلای سخت موفق شد گاری را از جوی بیرون بیاورد.


She scrabbled up a supper out of the leftovers.

با سرهم کردن پس‌مانده‌ها شام درست کرد.


پیشنهاد کاربران

گند زدن

بازی رومیزی پازل حروف یا جدول کملات

The Word game

بازی که با حروف کوچک روی بلوک های پلاستیکی کلمه میسازن

بادست پاچگی دنبال چیزی گشتن ، مأیوسانه یا بیهوده تقلا کردن، بیهوده به هردرزدن، بیهوده سعی کردن ، دیوانه وار یا مأیوسانه چیزی را بدست آوردن یا ساختن، با عجله و بی تعادل حرکت کردن یا دویدن، باخراشیدن سطحی را کندن، با عجله چیزی را با دست کنار زدن یا مرتب کردن،


کلمات دیگر: