کلمه جو
صفحه اصلی

scorer


معنی : حساب نگهدار
معانی دیگر : حساب نگهدار

انگلیسی به فارسی

حساب نگه دار


گلزن، حساب نگهدار


انگلیسی به انگلیسی

• (sports) one who scores a point or goal; one who keeps track of the score of a game
a scorer is a player who scores a goal, run, or points in a match.
a scorer is also the official who writes down the score of a match or competition as it is being played.

مترادف و متضاد

حساب نگهدار (اسم)
scorer

جملات نمونه

1. Another prolific scorer is Dean Saunders.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از scorer پرکار، دین ساندرز است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از بهترین گلزنان دین سوندرز است

2. The scorer of the winning goal.
[ترجمه ترگمان]بهترین گلزن تیم برنده
[ترجمه گوگل]گلزن هدف برنده

3. He was Italy's top scorer during the World Cup matches.
[ترجمه ترگمان]او در طی مسابقات جام جهانی امتیازآورترین بازیکن ایتالیا بود
[ترجمه گوگل]او در طول مسابقات جام جهانی بهترین گلزن ایتالیا بود

4. Whittingham, the League's top scorer, had an off day, missing three good chances.
[ترجمه ترگمان]Whittingham، بهترین گلزن این لیگ، روز مرخصی داشت و سه فرصت خوب را از دست داد
[ترجمه گوگل]Whittingham، بهترین گلزن لیگ، روزی را از دست داد، سه شانس خوب را از دست داد

5. And the only way a goal scorer can regain his touch is to keep playing.
[ترجمه ترگمان]و تنها راهی که یک گل برای بدست آوردن تماس می تواند کسب کند این است که بازی را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]و تنها راهی که گلزن گلزن می تواند از دستش برآید، بازی کردن است

6. He is joint fifth top scorer in the First Division with 1tries.
[ترجمه ترگمان]او پنجمین گلزن برتر در بخش اول با ۱ بار تلاش است
[ترجمه گوگل]او پنجمین گلزن برتر در بخش اول با 1 بازی است

7. The scorer, teenager Kevin Horlock, who was making his full league debut.
[ترجمه ترگمان]کوین Horlock، نوجوان (Kevin Horlock)، که اولین بازی خود را در لیگ انجام می دهد
[ترجمه گوگل]گلزن، نوجوان کوین هورلو، که اولین لیگ کامل خود را ساخت

8. Another regular scorer in the finals, veteran Paul Turner, is also in the squad.
[ترجمه ترگمان]پاول ترنر، بازیکن کهنه کار دیگر در مسابقات نهایی نیز در این تیم حضور دارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از بهترین گلزنان نهایی، نایب قهرمان پل ترنر، نیز در این تیم است

9. Since then, Hull has become hockey's most prolific scorer.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، هال بهترین گلزن هاکی است
[ترجمه گوگل]از آن زمان، هال به عنوان بهترین گلزنترین هاکی تبدیل شده است

10. Jaha Wilson, the leading scorer against Oregon State, missed eight of his first nine shots.
[ترجمه ترگمان]Jaha ویلسون، گلزن پیشتاز در برابر ایالت ارگان، هشت ضربه اول خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]یحیی ویلسون، گلزن برتر در برابر ایالت اورگن، هشت ضربه اول خود را از دست داد

11. Leading scorer Tommy Mooney netted his eleventh goal of the campaign on 38 minutes.
[ترجمه ترگمان](تامی مونی)، گلزن پیشتاز مسابقه، در طول ۳۸ دقیقه به سمت هدف یازدهم فعالیت خود به راه افتاد
[ترجمه گوگل]تامی موونی، بهترین گلزن تیم ملی، 38 دقیقه است

12. Most influential absentee has been top scorer Brett Angell.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از absentee influential، Brett Angell، امتیازآورترین بازیکن بودند
[ترجمه گوگل]غافلگیرترین نفری است که برت آنجل گلزن برتر است

13. But top scorer Craig Maskell saw his weak spot-kick easily saved by Gerry Peyton.
[ترجمه ترگمان]اما کریگ Maskell، امتیازآورترین بازیکن، نقطه ضعف او را مشاهده کرد که به راحتی توسط گری Peyton نجات یافت
[ترجمه گوگل]اما کریگ ماسکل گلزن برتر، نقطه ضعف او را به راحتی توسط جری پیتون نجات داد

14. The scorer had been given the benefit of any possible doubt.
[ترجمه ترگمان]بهترین گلزن این دوره تردید را از هر گونه تردید احتمالی محروم کرده بود
[ترجمه گوگل]گلزن به نفع هر گونه شک و تردید بود

پیشنهاد کاربران

مصحح

گلزن، امتیازگیرنده، امتیازدهنده

ارزیابی کننده، ارزشیابی کننده ، بررسی کننده


کلمات دیگر: