کلمه جو
صفحه اصلی

seafarer


معنی : ملوان، دریا نورد، بحر پیما
معانی دیگر : ناوی

انگلیسی به فارسی

دریا نورد، بحر پیما


دریانورد، دریا نورد، ملوان، بحر پیما


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who works on a seagoing boat; sailor.
مشابه: mariner

(2) تعریف: someone who travels extensively on seagoing boats.

• sailor, seaman, mariner
a seafarer is someone who works at sea; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

ملوان (اسم)
gob, sailor, seaman, seafarer, mariner, sailer, jack tar, leatherneck, sailorman

دریا نورد (اسم)
sailor, seafarer, mariner, sailer, navigator, seagoing, shipper, seagoer

بحر پیما (اسم)
seafarer

sailor


Synonyms: bluejacket, boater, boatman/ woman, deck hand, mariner, mate, middy, midshipman/woman, old salt, pirate, sailorman/woman, sea dog, seaman/woman, swabbie, yachtsman/woman


جملات نمونه

1. The Estonians have always been seafarers.
[ترجمه ترگمان]استونیایی ها همیشه \"seafarers\" بودن
[ترجمه گوگل]استونی ها همیشه دریانورد هستند

2. Seafarers who landed there thought they saw a great chain of mountains and heard the roaring of lions from them.
[ترجمه ترگمان]seafarers که در آنجا فرود می آمدند، سلسله بزرگ کوه ها را دیدند و صدای غرش شیرها را شنیدند
[ترجمه گوگل]دریانوردانی که در آن جا فرود آمدند، فکر کردند که یک زنجیره ای بزرگ از کوه ها را می بینند و صدای شیرهای آنها را شنیدند

3. A further hazard with which seafarers had to contend was mines.
[ترجمه ترگمان]یک خطر بیشتر که دریانوردان مجبور بودند ادعا کنند مین است
[ترجمه گوگل]یک خطر بیشتر که دریانوردان مجبور به جنگ بودند، معادن بود

4. The competent authority should promptly inform the seafarer of the right to make such a request.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت صلاحیت دار باید فورا به اطلاع صحیحی از حق ایجاد چنین درخواستی اطلاع دهد
[ترجمه گوگل]مقامات صالحه باید بدون در نظر گرفتن مهاجر حق درخواست چنین درخواستی را اعلام کنند

5. The period for recovery seafarer book shall not exceed two years.
[ترجمه ترگمان]دوره بهبود کتاب seafarer از دو سال تجاوز نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]دوره بازسازی دریانوردی نباید بیش از دو سال باشد

6. For the purpose of this Convention the term "seafarer" means any person who is employed in any capacity on board a seagoing ship to which this Convention applies.
[ترجمه ترگمان]برای هدف این کنوانسیون عبارت \"seafarer\" به معنای هر فردی است که در هر ظرفیتی در عرشه یک کشتی seagoing به کار گرفته می شود که این کنوانسیون اعمال می شود
[ترجمه گوگل]به منظور این کنوانسیون واژه 'مهاجر' به معنای هر فردی است که در هر ظرفیتی در کشتی کشتی دریایی که این کنوانسیون اعمال می شود، استخدام می شود

7. Every seafarer has a right to decent working and living conditions on board ship.
[ترجمه ترگمان]هر seafarer حق دارد که شرایط کار و شرایط زندگی را بر روی عرشه کشتی داشته باشد
[ترجمه گوگل]هر دریانورد حق برخورداری از شرایط کار و زندگی مناسب در کشتی دارد

8. Every seafarer has a right to fair terms of employment.
[ترجمه ترگمان]هر seafarer حق دارد شرایط مناسبی برای کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]هر دریانورد حق برخورداری از شرایط اشتغال را دارد

9. Withdrawal of the seafarer service book for three months or more up to two years.
[ترجمه ترگمان]بازگشت کتاب خدمات seafarer به مدت سه ماه یا بیشتر از دو سال
[ترجمه گوگل]اخراج دفتر خدمات دریانوردی برای سه ماه یا بیشتر تا دو سال

10. Violation of mandatory provisions specified in the seafarer service book.
[ترجمه ترگمان]تخطی از مقررات الزامی در کتاب خدمات seafarer
[ترجمه گوگل]نقض مفاد اجباری که در کتاب خدمات دریانورد مشخص شده است

11. Holding a forged seafarer certificate or undertaking duty in a faked name.
[ترجمه ترگمان]داشتن یه گواهی نامه جعلی یا متعهد شدن به یه اسم جعلی
[ترجمه گوگل]برگزاری یک گواهینامه دریایی جعلی یا انجام وظیفه در نام جعلی

12. The new century international seafarer employment market has a huge developing potential and prospect.
[ترجمه ترگمان]بازار اشتغال seafarer قرن جدید پتانسیل و چشم انداز فراوانی در حال توسعه دارد
[ترجمه گوگل]بازار جهانی اشتغال مهاجرین قرن جدید پتانسیل و چشم انداز گسترده ای دارد

13. Every seafarer has the right to a safe and secure workplace that complies with safety standards.
[ترجمه ترگمان]هر seafarer حق داشتن محل کار ایمن و ایمن را دارد که مطابق با استانداردهای ایمنی است
[ترجمه گوگل]هر دریانورد حق برخورداری از ایمنی و ایمن محل کار را دارد که با استانداردهای ایمنی مطابقت دارد

14. The State of nationality of the seafarer should promptly notify the seafarer's next of kin.
[ترجمه ترگمان]دولت of باید به سرعت به خویشاوندان نزدیک خانواده خود اطلاع دهد
[ترجمه گوگل]کشور ملیت مأمور دریایی باید سریعا به زادگاه دریانورد اطلاع دهد

پیشنهاد کاربران

دریانورد
a person who regularly travels by sea; a sailor.
A seafarer’s mental fatigue or stress is a direct result of the environment that he or she operates in

seaman


کلمات دیگر: