کلمه جو
صفحه اصلی

thalamic


معنی : تالاموس
معانی دیگر : thalamus تش، ماده خاکستری مغز میانی

انگلیسی به فارسی

( thalamus ) (کالبدشناسی) تالاموس، ماده خاکستری مغز میانی


تالاموس


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the thalamus, of or pertaining to a part of the midbrain (anatomy); of or pertaining to the receptacle of a flower in which the embryo fruits and later the seeds are held (botany)

مترادف و متضاد

تالاموس (صفت)
thalamic

جملات نمونه

1. She also developed thalamic pain syndrome, a special complication in stroke when the patient has suffered really severe brain trauma.
[ترجمه ترگمان]او همچنین سندرم درد thalamic را ایجاد کرده است که یک مشکل ویژه در سکته مغزی است که بیمار دچار ضربه مغزی جدی شده است
[ترجمه گوگل]او همچنین سندرم درد تالاموم را ایجاد کرد، یک عارضه خاص در سکته مغزی زمانی که بیمار آسیب شدید مغزی شدید رنج می برد

2. The fourth-layer cortical neurons receiving that thalamic input send most of their outputs up to the second and third layers of cortex.
[ترجمه ترگمان]نورون های layer fourth دریافت که ورودی thalamic اغلب خروجی های خود را به لایه های دوم و سوم قشر مغز ارسال می کنند
[ترجمه گوگل]نورونهای قورباغه چهارم دریافت این ورودی تالامیک بیشترین خروجی خود را به لایه دوم و سوم قشر می رسانند

3. There were intense immunopositive glial cells in thalamic ventroposterior nucleus and lateral geniculate body.
[ترجمه ترگمان]There glial immunopositive در هسته ventroposterior thalamic و بدنه جانبی lateral وجود دارد
[ترجمه گوگل]سلولهای گلی التهابی ایمونوپلاستی در هسته واتروپوسرال تالامیک و بدن ژنیکال جانبی وجود دارد

4. Objective To observe the thalamic origin of the supplementary motor area.
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده منشا thalamic ناحیه موتور تکمیلی
[ترجمه گوگل]هدف اهمیت تالاموم ناحیه مکمل موتور را مشاهده کنید

5. Without the presence of a functional thalamic connection, Flower concludes that sentience is not possible.
[ترجمه ترگمان]بدون حضور یک ارتباط thalamic عملکردی، گل نتیجه گیری می کند که sentience ممکن نیست
[ترجمه گوگل]بدون حضور یک ارتباط تلالوی کاربردی، Flower نتیجه می گیرد که احساسات امکان پذیر نیست

6. Anterograde amnesia and minimal retrograde amnesia with thalamic and hippocampal lesions in neuro-Behcet's disease is rare.
[ترجمه ترگمان]فراموشی Anterograde و حداقل فراموشی قبلی با thalamic و جراحت های مغزی ناشی از بیماری اعصاب بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]آمونیاک Anterograde و amnesia حداقل retrograde با ضایعات تالام و هیپوکامپ در بیماری عصبی بهشت ​​نادر است

7. The presence of callosal and thalamic projections from graft to host suggest that reconstruction of damaged neural circuity is possible.
[ترجمه ترگمان]حضور of و thalamic از graft به میزبان نشان می دهد که بازسازی شبکه های عصبی آسیب دیده ممکن است
[ترجمه گوگل]وجود پیش بینی های قرنیه و تالاموس از پیوند به میزبان نشان می دهد که بازسازی عصبی آسیب دیده امکان پذیر است

8. Objective To investigate the toxic damage Jn thalamic tissue mused by thrombin and whether can be reversed.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد آسیب سمی به بافت thalamic توسط thrombin و اینکه آیا می توان آن را معکوس کرد یا خیر
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی آسیب سمی Jn بافت تلماسی که توسط ترومبین مورد استفاده قرار می گیرد و اینکه آیا می توان آن را معکوس کرد

9. Conclusion Damage to the thalamic tissue might be caused by thrombin and reversed by hirudin.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری آسیب به بافت thalamic ممکن است توسط thrombin ایجاد شود و توسط hirudin معکوس شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آسیب به بافت تالام ممکن است توسط ترومبین ایجاد شود و با هیرودین معکوس شود

10. The mediodorsal nucleus and thalamic reticular nucleus were also found mildly labeled.
[ترجمه ترگمان]هسته mediodorsal و هسته thalamic نیز به آرامی مشخص شدند
[ترجمه گوگل]هسته medidorsalal و هسته reticular تالام نیز ملاحظه شد

11. CONCLUSIONS: Sleep spindles are generated by the thalamic reticular nucleus in conjunction with specific thalamic nuclei and are modulated by corticothalamic and thalamocortical connections.
[ترجمه ترگمان]جمع بندی: دوک های خواب به وسیله هسته thalamic thalamic در ارتباط با هسته های خاص thalamic تولید می شوند و توسط اتصالات corticothalamic و thalamocortical مدوله می شوند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اسپیندل خواب توسط هسته رتیکال تالامیک در ارتباط با هسته های تالاموس خاص تولید می شود و توسط اتصالات کورتیکوتالامیک و تالاموکورتیک مدولاسیون می شود

12. The mamillo- thalamic projections arised from either the medial mammillary nucleus or the lateral mammillary nucleus.
[ترجمه ترگمان]The mamillo - thalamic از هسته مرکزی mammillary و یا هسته mammillary جانبی جدا می شوند
[ترجمه گوگل]پیش بینی های مامیلو تالام از یا هسته ماملیال مدیا یا هسته ماملیلی جانبی ایجاد شده است

13. In anterior thalamic nucleus corticothalamic projection neuron terminals form asymmetric synaptic contacts with HRP-labelled thalamocortical projection neurons by axo-dendritic synapses.
[ترجمه ترگمان]در هسته thalamic قدامی، پایانه های عصبی افکنش تصویر به شکل اتصال های سیناپسی با نورون های projection thalamocortical با برچسب axo - dendritic synapses تشکیل می شوند
[ترجمه گوگل]در هسته تالامیس قدامی، پایانه های نورون پروتئینی پروتئین کورتیکوتالامامیک، ارتباطات سیناپسی نامتقارن با نورون های طرح ریزی تالاموکورتیکی مارک HRP بوسیله سیناپس های axo-dendritic ایجاد می کنند

14. Its reversibility and adaptability make chronic Vim thalamic stimulation preferable to thalamotomy and ventral lateral nucleus damage method.
[ترجمه ترگمان]قابلیت سازگاری و سازگاری آن باعث ایجاد تحریک thalamic Vim مزمن نسبت به روش آسیب هسته جانبی و شکمی می شود
[ترجمه گوگل]برگشت پذیری و سازگاری آن موجب تحریک مزمن ویم تالام می شود که ترجیح داده شده به تالاموتومی و روش آسیب هسته ای جناغی است

پیشنهاد کاربران

تالاموسی


کلمات دیگر: