کلمه جو
صفحه اصلی

theorize


معنی : نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن
معانی دیگر : نظریه پردازی کردن، دیدمانگری کردن، نگره دادن

انگلیسی به فارسی

نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود آوردن، فرضیه ای بنیاد نهادن


تئوریزه کردن، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: theorizes, theorizing, theorized
مشتقات: theorization (n.), theorizer (n.)
(1) تعریف: to form a theory or theories.
مترادف: hypothesize
مشابه: postulate

(2) تعریف: to think in a speculative way.
مترادف: conjecture, hypothesize, see, speculate, suppose, surmise
مشابه: assume, estimate, guess, infer, presume, suspect

• develop a theory, hypothesize (also theorise)
if you theorize about something, you develop ideas about it to try and explain it.

مترادف و متضاد

نگرشگری کردن (فعل)
theorize

استدلال نظری کردن (فعل)
theorize

تحقیقات نظری کردن (فعل)
theorize

فرضیه بوجود اوردن (فعل)
theorize

فرضیه ای بنیاد نهادن (فعل)
theorize

hypothesize


Synonyms: conjecture, formulate, guess, project, propound, speculate, submit, suggest, suppose, think


Antonyms: prove


جملات نمونه

1. Researchers theorize that there was once a common language for all humanity.
[ترجمه ترگمان]محققان معتقدند که زمانی یک زبان مشترک برای تمام بشریت وجود دارد
[ترجمه گوگل]محققان بر این باورند که یک زبان مشترکی برای همه بشریت وجود دارد

2. It's easy to theorize about what might have happened.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تئوری احمقانه است که چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد
[ترجمه گوگل]در مورد آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد، نظریه آسان است

3. By studying the way people behave, we can theorize about what is going on in their mind.
[ترجمه ترگمان]با مطالعه نحوه رفتار مردم، می توانیم در مورد آنچه که در ذهن آن ها می گذرد استدلال کنیم
[ترجمه گوگل]با مطالعه نحوه رفتار مردم، می توانیم در مورد آنچه که در ذهنشان اتفاق می افتد نظری کنیم

4. Gilligan recognizes, but does not theorize, the cultural particularity of her work.
[ترجمه ترگمان]Gilligan تشخیص می دهد، اما به طور نظری، خصوصیات فرهنگی کار او را توجیه نمی کند
[ترجمه گوگل]گیلگان به رسمیت شناختن، اما خاصیت فرهنگی کار او را تئوریزه نمی کند

5. Rossignol and Phillis theorize that this pattern of caffeine use may reflect an unsuccessful attempt by the women to self-medicate with caffeine.
[ترجمه ترگمان]رزینگل و Phillis استدلال می کنند که این الگوی مصرف کافئین می تواند تلاشی ناموفق توسط زنان برای خود درمانی با کافئین باشد
[ترجمه گوگل]Rossignol و Phillis تئوری می کنند که این الگوی مصرف کافئین ممکن است منجر به تلاش ناموفق زنان برای خودکفایی با کافئین شود

6. Those who theorize about how families work have an explanation that would apply to the Medlows.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در مورد این که چگونه خانواده ها کار می کنند توضیحی ارائه می دهند که در مورد Medlows صدق می کند
[ترجمه گوگل]کسانی که درباره اینکه چگونه خانواده ها کار می کنند توضیحاتی درباره Medlows اعمال می کنند

7. Officials theorize that the truck bottomed out, catching on the highway.
[ترجمه ترگمان]مقامات بر این باورند که این کامیون از بزرگراه بیرون آمده و در بزرگراه گیر کرده است
[ترجمه گوگل]مقامات پیش بینی می کنند که کامیون پایین رانده شده و در بزرگراه قرار دارد

8. Some neuroscientists theorize that folks who jump from one new relationship to another are biochemically "hooked" on the intoxication of falling in love.
[ترجمه ترگمان]برخی از عصب شناسان بر این باورند که افرادی که از یک رابطه جدید به دیگری می پرند، \"قلابی\" هستند که به سرمستی عاشق شدن در عشق تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از دانشمندان علوم اعصاب معتقدند افرادی که از یک رابطه جدید با دیگران پرش می کنند، بیوشیمیایی هستند که در معرض نابودی عشق قرار می گیرند

9. Topic 2 It is a grave mistake to theorize before one has data.
[ترجمه ترگمان]موضوع ۲ یک اشتباه جدی برای نظریه پردازی کردن قبل از داده است
[ترجمه گوگل]موضوع 2 این یک اشتباه جدی است تا نظریه را پیش از آنکه یک داده داشته باشد

10. Researchers theorize that may help doom the transient orca pod at the top of the food chain.
[ترجمه ترگمان]محققان معتقدند که ممکن است به نابودی the گذرا در بالای زنجیره غذایی کمک کند
[ترجمه گوگل]محققان تخمین زده اند که ممکن است باعث تخریب اوراق قرضه گذرا در بالای زنجیره غذایی شوند

11. It is a grave mistake to theorize before one has data.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه جدی برای نظریه پردازی کردن قبل از داده است
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه جدی است که پیش از آنکه داده ها را ترسیم کند، پیش بینی می کند

12. Theorize formula of determining grinding media's size has not derived out so far. "
[ترجمه ترگمان]فرمول theorize برای تعیین اندازه رسانه های مکانیکی تا کنون به دست نیامده است \"
[ترجمه گوگل]فرمول تئوری اندازه گیری اندازه رسانه های سنگ زنی تا کنون به دست نیامده است '

13. It's easy to sit around and theorize, but the reward is in the action.
[ترجمه ترگمان]نشستن و نظریه پردازی کردن آسان است، اما پاداش در عمل است
[ترجمه گوگل]آسان است به نشستن و تئوری، اما پاداش در عمل است

14. Researchers theorize that this is because of gender role of women as caregivers [ Source : Science Daily ].
[ترجمه ترگمان]محققان معتقدند که این به دلیل نقش جنسیتی در زنان بعنوان مراقبان [ منبع: علوم روزانه ] است
[ترجمه گوگل]محققان بر این باورند که این امر به دلیل نقش جنسیتی زنان به عنوان مراقبین است [منبع علمی روزانه]

پیشنهاد کاربران

فرضیه پردازی ( کردن )

1. They theorize, however, that it may bring out the diseases symptoms early in young people who are genetically predisposed to it.
با این حال ، این نظریه را مطرح می کنند که ممکن است علائم بیماری را در اوایل جوانی که از نظر ژنتیکی مستعد آن هستند ، نشان دهد.
2. Because there were gaps in the order, scientists such as Mendeleyev, Ramsay, Moseley, and Bohr theorized the existence of unknown elements and their characteristics.
از آنجا که در این ترتیب عناصر اختلاف زیادی وجود داشت ، دانشمندانی مانند مندلیف ، رامسی ، موزلی و بور وجود عناصر ناشناخته و خصوصیات آنها را نظریه پردازی کردند.
3. Scientists theorize that birds could use toxins in their feathers and skin to ward off parasites and insects.
دانشمندان این نظریه را مطرح می کنند که پرندگان می توانند از سموم در پرها و پوست خود برای دفع انگل ها و حشرات استفاده کنند.
4. It is, certainly, not only denizens of the left who theorize and euphemize their way out of inconvenient situations.
مطمئناً فقط انکارکنندگان چپ نیستند که برای خروج از شرایط ناخوشایند نظریه پردازی می کنند و صریح اظهار نظر می کنند.
5. Many scholars of Wikipedian theology theorize that if consensus is ever reached, Wikipedia will spontaneously disappear.
بسیاری از دانش پژوهان الهیات ویکی پدیا فرضیه ای بوجود می آورند که اگر هرگز اتفاق نظر حاصل شود ، ویکی پدیا خود به خود از بین خواهد رفت.
6. To speculate is to theorize about something that is uncertain.
حدس و گمان این است که نظریه پردازی راجع به چیزی غیرقطعی انجام شود.

Theorize= نظریه پردازی کردن، فرضیه ای را بوجود آوردن



معانی دیگر >>>>استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن


تئوریزه شدن/ تئوریزه کردن


کلمات دیگر: