1. At that time, it would not have been thinkable to openly criticize the government.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان اصلا قابل تصور نبود که دولت صریحا از دولت انتقاد کند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، آن را به طور آشکارا از دولت انتقاد نکردم
2. Such an idea was scarcely thinkable ten years ago.
[ترجمه ترگمان]این نظر تقریبا ده سال پیش بود
[ترجمه گوگل]چنین ایده ای ده سال پیش به سختی قابل فهم بود
3. It would not have been thinkable to criticize a Soviet leader before these changes came about.
[ترجمه ترگمان]اصلا قابل تصور نبود که قبل از این تغییرات رهبر اتحاد جماهیر شوروی را مورد انتقاد قرار دهد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه این تغییرات رخ دهد، قابل پیش بینی نیست که یک رهبر شوروی انتقاد داشته باشد
4. War between big powers would once again become thinkable.
[ترجمه ترگمان]جنگ بین قدرت های بزرگ یک بار دیگر قابل تعمیم خواهد بود
[ترجمه گوگل]جنگ بین قدرت های بزرگ دوباره قابل فهم می شود
5. I'm sorry to say her idea is hardly thinkable.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این ایده را به سختی قابل فکر است
[ترجمه گوگل]متاسفم که اظهار نظرش سخت است قابل فهم است
6. Other ways to whittle down banks are thinkable.
[ترجمه ترگمان]راه های دیگری برای پایین آوردن بانک ها، قابل متصور است
[ترجمه گوگل]راه های دیگر برای کم کردن بانک ها قابل فهم هستند
7. What is thinkable is also possible.
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]ممکن است قابل فهم باشد
8. He said that her idea is hardly thinkable.
[ترجمه ترگمان]گفت که فکر او به زحمت قابل فکر است
[ترجمه گوگل]او گفت که این ایده به سختی قابل فهم است
9. Is white blackness thinkable?
[ترجمه ترگمان]آیا سیاهی و سیاهی است؟
[ترجمه گوگل]آیا سیاه پوستان قابل تحسین است؟
10. What thinkable is also possible.
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آنچه قابل فهم است نیز ممکن است
11. Unemployment has reached a level that would not have been thinkable ten years ago.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تصور نبود
[ترجمه گوگل]بیکاری به یک سطح رسیده است که ده سال پیش قابل فهم نبود
12. Perhaps, in some future haunted by scarcity, the unthinkable may be thinkable after all.
[ترجمه ترگمان]شاید، در آینده که تحت تاثیر کمیابی قرار گرفته باشد، قابل تصور نیست که چنین باشد
[ترجمه گوگل]شاید، در بعضی از موارد به دلیل کمبود خالی از سکنه، غیر قابل تصور ممکن است پس از همه چیز قابل فهم باشد
13. A crash is a moment of panic when events are out of control and outlandish predictions become thinkable.
[ترجمه ترگمان]وقتی رویدادها از کنترل خارج می شوند و پیش بینی های عجیب و غریب غیرقابل درک می شوند، صدای سقوط لحظه وحشت است
[ترجمه گوگل]تصادف لحظه ای از وحشت است که حوادث خارج از کنترل و پیش بینی های غریب تبدیل به قابل فهم هستند
14. Unemployment have reach a level that will not have be thinkable ten years ago.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تعمیم نباشد
[ترجمه گوگل]بیکاری به یک سطح رسیده است که ده سال پیش قابل فهم نخواهد بود