1. a proper scoundrel
یک رذل کامل
2. an outright scoundrel
یک آدم رذل تمام عیار
3. (s. johnson) patriotism is the last refuge of a scoundrel
میهن پرستی آخرین دستاویز آدم های رذل است.
4. Patriotism is the last refuge of a scoundrel.
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی آخرین پناه یک آدم رذل است
[ترجمه گوگل]Patriotism آخرین پناهگاه ناامیدی است
5. They described the man as a scoundrel.
[ترجمه ترگمان]آن ها مردی را به عنوان یک پست فطرت توصیف کردند
[ترجمه گوگل]آنها مرد را به عنوان ناآگاهی توصیف کردند
6. I gave the scoundrel a slap in the face.
[ترجمه ترگمان]سیلی محکمی به صورتش زدم
[ترجمه گوگل]من به زخم دروغ گفتم
7. He was designated by the name as a scoundrel.
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان یک پست فطرت انتخاب کرده بودند
[ترجمه گوگل]او توسط این نام به عنوان معصوم تعیین شده بود
8. And he thought the picky scoundrel would not be interested in speaking to such an audience.
[ترجمه ترگمان]و فکر می کرد که این مرد رذل، علاقه ای به حرف زدن با چنین جمعی ندارد
[ترجمه گوگل]و او فکر کرد که ناخوشایندی شگفت انگیز به این مخاطب علاقمند نیست
9. Say, you old scoundrel, do the honors.
[ترجمه ترگمان]بگو ببینم، ای مرد رذل، این افتخار را به من عطا کن
[ترجمه گوگل]بگو، شما زنهار قدیمی، افتخار کنید
10. He is a lying scoundrel!
[ترجمه ترگمان]این مرد رذل دروغ گو است!
[ترجمه گوگل]او دروغگو دروغین است!
11. The Characters Robin Hood: A scoundrel and a thief, but good-hearted.
[ترجمه ترگمان]زن شخصیت رابین هود: یک دزد و یک دزد، اما خوش قلب
[ترجمه گوگل]شخصیت های رابین هود یک تبهکار و یک دزد، اما خیرخواه
12. What should he do about that young scoundrel?
[ترجمه ترگمان]پس چه باید کرد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باید در مورد آن جوان جنجالی انجام دهد؟
13. You infernal scoundrel, how dare you tell me that?
[ترجمه ترگمان]ای مرد رذل، چطور جرات می کنی این را به من بگویی؟
[ترجمه گوگل]شما مظنون تلخ، جایی که به من بگویید؟
14. An unprincipled, deceitful, and unreliable person a scoundrel or rascal.
[ترجمه ترگمان]یک مرد رذل، متقلب و قابل اعتماد آدم رذل و فرومایه است
[ترجمه گوگل]یک فرد بی قاعده، فریبکار و غیر قابل اعتماد، ناخودآگاه یا ترسناک است